دلبرا لذّت جوانی کو
اندرین روز یار جانی کو
عیش و ذوقی که پیش ازین بودی
گر بود نیز شادمانی کو
گر صدت مهربان بود ظاهر
دلبری جانی نهانی کو
در جهانم گناه نیست بسی
لیکن امّید آن جهانی کو
وعده ی وصل می دهد ما را
چه کنم عمر جاودانی کو
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
دلبرا لذّت جوانی کو
اندرین روز یار جانی کو
عیش و ذوقی که پیش ازین بودی
گر بود نیز شادمانی کو
گر صدت مهربان بود ظاهر
دلبری جانی نهانی کو
در جهانم گناه نیست بسی
لیکن امّید آن جهانی کو
وعده ی وصل می دهد ما را
چه کنم عمر جاودانی کو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به جستجوی لذتهای جوانی و عشق میپردازد و به یادآوری روزهای شاد و لحظات دلانگیز گذشته خود میپردازد. او میگوید که اگرچه در زندگی دنیا گناهانی دارد، اما امیدوار به پاداش و شادیهای دیگری در جهان دیگر است. شاعر همچنین به وعدههای وصال معشوق اشاره میکند و از عمر جاودانی که آرزوی آن را دارد، سوال میکند. در کل، شعر به احساس تنهایی و yearning برای عشق و خوشبختی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: ای محبوب، لذت جوانی کجاست و در این روزگار، یار جان کجاست؟
هوش مصنوعی: زندگی و خوشحالیای که قبلاً داشتی، اگر هنوز هم ادامه داشته باشد، پس این شادمانی کجاست؟
هوش مصنوعی: اگرچه تو با ظاهری مهربان و دلربا هستی، اما هیجانی و جان کیستی که در درون تو نهفته است، پنهان مانده است.
هوش مصنوعی: در زندگی من گناهان زیادی وجود دارد، اما امیدی به آن جهانی که پس از مرگ وجود دارد، دارم.
هوش مصنوعی: وعدهی دیدار و وصال را به ما میدهد، اما من نمیدانم چه باید بکنم وقتی که عمر جاودانی وجود ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.