صبا برو تو پیامی ز من به یار رسان
غم فراق چو دانی به غمگسار رسان
سلام و پرسش بی حد به اشتیاق تمام
ازین کمینه خاکی بدان نگار رسان
تو شرح حال من خسته دل نکو دانی
ز روی لطف خدا را بدان دیار رسان
قرار نیست چو من در دو زلف سرکش دوست
بیا ز نکهت زلفش به بیقرار رسان
بگو فراق رسانید جان ما بر لب
بیا و منتظری را به انتظار رسان
چو جان به لعل لبت تشنه ام نگارینا
بیا و تشنه وصلت به چشمه سار رسان
اگر نگار شبی حال زار ما پرسد
بگو بیا و جهان را به اعتبار رسان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.