من دولت وصالش از بی نیاز خواهم
صبح رخ امیدم در وقت راز خواهم
محراب ابروانش پیوسته قبله ماست
زان روی حاجت خود در هر نماز خواهم
از سرو قامت او کوتاه گشت دستم
با وصل او چو زلفش عمری دراز خواهم
بردی دلم ز دستم در پای غم فکندی
خون دل رمیده چون از تو باز خواهم
در بوستان شادی ای دوست در دل ما
من سرو قامتت را بس سرفراز خواهم
در بوته ی وصالش از مهر روی جانان
قلب من شکسته اندر گداز خواهم
بازآ که آب چشمم روی جهان گرفته
بر جویبار دیده آن سروناز خواهم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.