سراج قمری » گزیدهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۸ که رنگم و، باده، لعل چون بیجاده میلم همه زان بود به سوی باده خواهم که بود قدح چو جانش زمی است لب بر لب من نهاده و جان داده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از رنگ و طعم شراب قرمز صحبت میکند و بیان میکند که میل و اشتیاق او به نوشیدن شراب است. او آرزو دارد که جام شراب، مانند جان او، از می باشد و لبان شراب بر روی لبان او قرار گیرد و او را زنده کند.
هوش مصنوعی: رنگ من و رنگ باده همگی همانند لعل قرمز است و من تنها به خاطر این رنگ و زیبایی، تمایل به نوشیدن باده دارم.
هوش مصنوعی: میخواهم که همچون جان من باشد، وقتی که جام پر از شراب است و لبهایش بر لبهای من قرار دارد و به من زندگی میبخشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پیری دیدم ز نقش هستی ساده
قفل همه مشکلات را بگشاده
گفتم که اراده چیست ای آزاده
فرمود که ترک ما علیه العاده
ای از غم دهر همچو سرو آزاده
کم چون تو پسر مادر گیتی زاده
در دست بتان ز بهر پای اندازت
نرگس صفتست شش قماش آماده
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.