ای سروری که از گل دل قامت قلم
بیخدمت دوات تو بسته کمر نخاست
بادا همیشه ملک جمال تو منتظم
کز کاف کن فکان چو وجودت گهر نخاست
بیطبع دلگشای تو از سنگ زر نخاست
بیلفظ جانفزای تو از نی شکر نخاست
دعوی همی کنم که در آفاق چون تویی
از مسند امامت صدری دگر نخاست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی زیبایی و والایی معشوقه است. شاعر با استفاده از تشبیههای زیبا و فرازهای بلندی به توصیف معشوق خود میپردازد و بیان میکند که بدون زیبایی و وجود او، همه چیز کمارزش و بیمعناست. او به قدرت کلام و تاثیر دلانگیز معشوقهاش اشاره میکند و در نهایت، از یکتایی و بینظیری او در دنیا سخن میگوید.
هوش مصنوعی: ای بزرگمردی که از زیبایی دل، قلم به خود آراسته است، دوات من به خاطر خدمت به شما، خود را به زنجیر درآورده و بیحرکت مانده است.
هوش مصنوعی: باشد که همیشه زیبایی تو به ترتیب و نظم باشد، چون از کاف به فکنی در آمدی، وجودت چون گوهر نور پیدا نشد.
هوش مصنوعی: اگر دلانگیزی و صفای تو نباشد، از سنگ طلا نمیتوان چیزی به دست آورد. بدون کلام شیرین و جانبخش تو، نمیتوان از نی، شکر تولید کرد.
هوش مصنوعی: من ادعا میکنم که در دنیا کسی مانند تو وجود ندارد و از جایگاه رهبری، هیچ کس به گرد پای تو نمیرسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.