گنجور

 
وحشی بافقی

مدعا زین سه چار بیتک سهل

داند آنکس که دانش اندیش است

آنچه دستم به دامنش نرسد

گرچه سعی طلب ز حد بیش است

طرفه صحرا دوی‌ست ، خاصه بهار

عشقبازی به سبزه‌اش کیش است

خردسالی‌ست شسته لب از شیر

پدرش غوچ و مادرش میش است

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
مسعود سعد سلمان

غم تو بر دلم مگر نیش است

که همه ساله در عنا ریش است

غم تو من کشم که مسعودم

که به جان غم کشیدنم کیش است

موی بر فرق گوئیم تیغست

[...]

همام تبریزی

قلقلش وصف سینه خویش است

شرح بحر محیط از ان بیش است

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه