گنجور

 
وحشی بافقی

ای دیده ، دشتبان نگاهت به راه کیست

در خاطرت سواری طرز نگاه کیست

خوش پر فرح زمینی و خرم گذرگهیست

آنجا که جلوه می‌کند و جلوه گاه کیست

سر کرد ناز و فتنه و عالم فرو گرفت

شاه کدام عرصه گذشت این سپاه کیست

خوش کشوری که او علم داد می‌زند

ای من گدای کشور او پادشاه کیست

وحشی نهفته نیست که آن گرم رو که بود

این آتش نهفته که زد شعله آه کیست