خوشا در پای او مردن خدایا بخت آنم ده
نشان اینچنین بختی کجا یابم نشانم ده
نثاری خواهم ای جان آفرین شایستهٔ پایش
پر از نقد وفا و مهر یک گنجینه جانم ده
سخن بسیار و فرصت کم خدایا وصل چون دادی
نمیبخشی اگر طول زمان طی لسانم ده
سگ خواری کش عشقم به گردن طوق خرسندی
اگر خوان امیدی گستری یک استخوانم ده
من و آزردگی از عشق و عشق چون تویی حاشا
گرت باور نمیداری به دست امتحانم ده
من آن خمخانه پردازم که بدمستی نمیدانم
الا ای ساقی دوران می از رطل گرانم ده
یکی طومار در دست و در او احوال من وحشی
اگر فرصت شود گاهی به یار نکته دانم ده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.