گنجور

 
وحشی بافقی

آن مستی تو دوش ز پیمانهٔ که بود

چندین شراب در خم و خمخانهٔ که بود

ای مرغ زود رام که آورد نقل و می

دام فریب آب که و دانهٔ که بود

روشن بسان آتش حسنت می که شد

شمعت زبانه کش پی پروانهٔ که بود

آوازه‌ات به مستی و رندی بلند شد

افشای آن ز نعرهٔ مستانهٔ که بود

وحشی چه پرسش است که شد با که آشنا

خود گو که او به غیر تو بیگانه که بود