آنچه از آه ستمکش، بستم کیش رود
رحم بر شه کنم، ار ظلم بدرویش رود
شود آبادی کشور ز زیادیها کم
پس رود دولت، چندانکه ستم پیش رود
اعتبار دگر امروز منافق خو راست
دو زبان گشته قلم، تا سخنش پیش رود
بردر دل ز تأمل بنشان دربانی
تا بلب حرف نیارد، بسر خویش رود
سخن مرد دل آزار، بدلهای نژند
همچو گرگیست، که آن رد رمه میش رود
نیک کن، نیک؛ که زنجیر عمل پاپیچ است
نتواند قدم از نقش قدم پیش رود
گل خیرش نبود، جز گل آتش واعظ
از تو گر خار جفائی بدل ریش رود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.