گنجور

 
طغرل احراری

هرکس که گل چید از گلشن شب

افتاد نانش در روغن شب

چون عقد پروین حاصل توان کرد

گر خوشه چینی از خرمن شب؟!

دادست زینت خیاط قدرت

از تکمه زر پیراهن شب

ره می‌توانی بردن به مقصد

در زیرت آید گر توسن شب

آسان نیاید اندر کف کس

گنجیست پنهان در مخزن شب

بیدار می‌شو باشد که بینی

صبح سعادت از دامن شب!

صد در قیمت آید به دستت

گر راه یابی در معدن شب

کردست گویا مشاطه صنع

عقد ثریا در گردن شب

در ملک زلفش خواهید رفتن

غافل مباشید از رهزن شب

آید به گوشت فریاد طغرل

گر بهره گیری از شیون شب

 
sunny dark_mode