گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
رودکی

ای طرفهٔ خوبان من، ای شهرهٔ ری

لب را به سپید رگ بکن پاک از می

...

...

ابوسعید ابوالخیر

هستی که ظهور می‌کند در همه شیئ

خواهی که بری به حال او با همه پی

رو بر سر می حباب را بین که چسان

می وی بود اندر وی و وی در می وی

خیام

از آمدن بهار و از رفتن دی

اوراق وجود ما همی گردد طی

می خور! مخور اندوه که فرمود حکیم

غمهای جهان چو زهر و تریاقش می

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از خیام
سنایی

هست از دم من همیشه چرخ اندر دی

وز شرم جمالت آفتاب اندر خوی

هر روز چو مه به منزلی داری پی

آخر چو ستاره شوخ چشمی تا کی

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
سوزنی سمرقندی

چون ماده خران شلف موبدبگری

میرفت و پسر داشت خبر زان معنی

دست پدرش بریده و طاقت نه

تا باز کشیدی آن حلب را رز پی

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه