ای سرو رسته از طرف جویبار بر
بر سرو و ماه سلسله مشکبار بر
ای لعبت بدیع و نگار بدیع چین
بر صورت تو فتنه بچین در نگار بر
جائی که گل رخت بود ایماه کی خرد
گلبرگ تازه را بدل خار خار بر
فصل بهار گشت برون آی سوی باغ
وز باغ باز خانه دل بی غبار بر
بنگر که فر باغ گلست ای نگار بس
کف را تهی مدار و بتنگ و کف آر بر
دو بلبلند ماده و نر بر کنار سرو
بر سرو ما ده لحن زند بر چنار بر
گوید یکی که سال نو آمد ز پار به
می پار سال نو کند از مرغ پار بر
گوید که بار دیگر خرم بهشت شد
باغبان بکس دو بسته مدار در
ای عاشق اندر آی و گل افشان بروی دست
وندر هم آر با صنم میگسار سر
می خور بگرد باغ و گل و کامکار گیر
بی مور و مار نیست گل کامگار گر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و لطافت طبیعت و بهار است. شاعر به سرو و گلها اشاره میکند و از زیباییهای تصاویر و احساساتی که در دل دارد، سخن میگوید. او از عشق و شادابی در این فصل صحبت میکند و دعوت میکند که جشن و سرور برپا شود. همچنین تصویر بلبلها و باغبانی که بهشت را به یاد میآورد، نمادهای عشق و زندگی را به تصویر میکشد. شاعر از معشوق خود میخواهد که به باغ بیاید تا زیباییها و خوشیها را با هم تجربه کنند.
هوش مصنوعی: ای سرو که از کنار جویبار رشد کردهای، بر روی تو و بر روی ماه، زنجیری از مشک وجود دارد.
هوش مصنوعی: ای دختر زیبا و دلربا، زیباییات همچون نقاشی است. بر چهرهات برای ما زینتی برانگیز تا زیباییات بیشتر جلوه کند.
هوش مصنوعی: جایی که زیبایی تو وجود دارد، ای عشق، چه کسی میتواند آن گلبرگهای تازه را به خار تبدیل کند؟
هوش مصنوعی: فصل بهار فرا رسیده، به باغ برو و از باغ دل بیغبار خود لذت ببر.
هوش مصنوعی: نگاه کن که باغ گل چقدر زیباست ای محبوب، پس دست خود را خالی مگذار و دقت کن که با تمام وجود خود را آماده کن.
هوش مصنوعی: دو بلبل، یکی ماده و دیگری نر، در کنار درخت سرو نشستهاند و هر کدام به نوبه خود ترانهای زیبا بر روی درخت چنار میسرایند.
هوش مصنوعی: کسی میگوید که با آمدن سال نو، باید از سال گذشته فاصله گرفت و با امید تازهای به جلو رفت. همچنین باید از تجربهها و درسهای گذشته استفاده کرد، مانند پرندهای که از لانهاش پرواز میکند و به آسمان میرود.
هوش مصنوعی: میگوید که باغبان بار دیگر خوشحال و سرشار از شادی شده است؛ اما از کسی میخواهد که دو بسته را به او ندهد و نگذارد که مشکلات دوباره برگردند.
هوش مصنوعی: ای عاشق، به درون بیا و با زیباییات گلی را در باغ بپاش. دست در دست محبوبت بگذار و با او به میگساری بپرداز.
هوش مصنوعی: شراب بنوش و در باغ و گلها بگرد، هرچند که در اینجا نه موری وجود دارد و نه ماری، فقط خوشی و شادمانی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سروست و بت نگار من آن ماه جانور
ار سرو سنگ دل بود و بت حریر بر
باری ندانمت که چه خو داری ای پسر
تا نیستی مرا و ترا هیچ درد سر
همچون مه دو هفته برون آیی از وثاق
همچون مه گرفته درون آییم ز در
رغم مرا چو سرکه مکن چون بمن رسی
[...]
اخگر هم آتشست ولیکن نه چون چراغ
سوزن هم آهنست ولیکن نه چون تبر
کلکش چو مرغکیست دو دیده پر آب مشک
وز بهر خیر و شر زبانش دو شاخ وتر
آن سوسن سپید شکفته به باغ در
یک شاخ او ز سیم و دگر شاخ او ز زر
پیراهنیست گویی دیبا ز شوشتر
کز نیل ابره استش و از عاج آستر
تا بیشتر زند بدلم عشق نیشتر
باشد مرا بمهر بتان میل بیشتر
اندیشه یکی پسر اندر دلم فتاد
هرگز نیامده ببر من چنو پسر
تا عشق آن پسر بسرم بر نهاد رخ
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.