ای گاه وزارت به تو همچون فلک از ماه
آراسته تا بر فلک ماه نهی گاه
ماه فلک فضلی و شاه حشم جود
رخشندهتر از ماهی و بخشندهتر از شاه
از همت تو ماهی و شاهی است فرودت
چون بندگی از شاهی و چون ماهی از ماه
دین از تو منظم شد چون رشته ز لؤلؤ
چون جنس به جنس آمد و همتاه به همتاه
عدل و هنر و فضل و فتوت به همه جای
گامی ننهی الا یا تو همه همراه
تا از قلم کاه مثال تو مثالی
بیجاده نگیرد نشود گیر ابر کاه
هستند به بزم تو کمر بسته قلموار
بیچاره لبانِ طربافزای لقبکاه
از کلک خطآرای تو بی آگهیِ کِلک
با کسوت اهل هنر آید گه و بیگاه
از کِرم پدید آید بی آگهیِ کِرم
چندین قصبِ اطلس و خزّ و بز دیباه
تشبیهگرانِ سخنآرای به صد قرن
شِبهِ تو نیابند اقران و ز اشباه
بر عرصهٔ شطرنج ثنا گفتنِ تو صدر
من سوزنیام بیدق و صاحبشرف آن شاه
از بحر ثنای تو به شکر نعم تو
ساحل نخوهم یافت به زورق نه با شناه
از آه پدید آید در آینهها زنگ
دیدیم بسی آینه در مدت کوتاه
از صیقل عدل است ترا آینه روشن
کی زنگ برآرد چو کس از تو نکند آه
نادان زن و مردی که بداندیش تو زایند
آن آیسه تا محشر و این منقطع الباه
تا سال و مه و روز و شب آرد فلک پیر
در دولت برنای تو از قسمت الله
بادا شب تو به ز شب و روز تو از روز
سال تو به از سال تو و ماه تو از ماه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به ستایش وزیری پرداخته است که مانند ماهی در آسمان میدرخشد و فضایلش را به تصویر میکشد. شاعر بیان میکند که وزیر به بهبود دین و نظم جامعه کمک کرده و عدالت، هنر، فضل و جوانمردی را در همه جا گسترش داده است. او هنرمندانه به مقایسه وزیر با دیگران میپردازد و میگوید که هیچکس به پای او نمیرسد. وزیر مانند آینهای است که روشنایی عدالت را منعکس میکند و اثرات مثبت کارهایی که انجام میدهد، تا ابد باقی خواهد ماند. در نهایت، شاعر آرزو میکند که روزها و سالهای وزیر بهتر از قبل باشد.
هوش مصنوعی: ای گاه که در مقام وزارت، تو را چون ماهی زیبا در آسمان میبینم، تا اینکه به آسمان ماه را بگذاری.
هوش مصنوعی: ماه در آسمان نشانهای از فضیلت و خوشحالی است و شاه به عنوان نمایندهی بخشندگی و جود، درخشانتر از ماه و بخشندهتر از هر پادشاه دیگری میباشد.
هوش مصنوعی: از تلاش و اراده تو، هم چون ماه و شاه، به دیگران نفع میرسانی. اگر به شاه خدمت کنی، مانند یک بنده هستی و اگر به ماه توجه کنی، مانند یک ماهی میشوی که زیر سایه آن رشد میکند.
هوش مصنوعی: دین به واسطه تو نظم پیدا کرد، مانند رشتهای از مروارید که با یکدیگر همجنس و همسو هستند.
هوش مصنوعی: در هر جا که به عدالت، هنر، فضل و جوانمردی قدم بگذاری، جز در جایی که همراه تو هستی، قدم نگذار.
هوش مصنوعی: تا زمانی که از تو نمونهای وجود نداشته باشد، نمیتوان به سادگی بر سر هر موضوعی قضاوت کرد. اگر هیچ نشانهای نباشد، نمیشود به راحتی در مورد چیزی نظر داد یا آن را به باد انتقاد گرفت.
هوش مصنوعی: در میهمانی تو، افرادی با کمر بسته همچون قلم، بیچاره شفاهی پر از شادی و شگفتی هستند.
هوش مصنوعی: از زیبایی و هنرمندی تو، بیخبر و ناآگاه، همچون لباس اهل هنر در طول روز و شب پیدا میشود.
هوش مصنوعی: از کِرم ابریشم، بدون اینکه خودش بدانَد، پارچههای زیبا و گرانقیمتی مانند اطلس و خز و پشم بز به وجود میآید.
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره شده است که شاعران و سخنسراها، قادر به پیدا کردن همتایی برای تو نیستند و هیچ کس نمیتواند به ویژگیها و خصوصیات تو نزدیک شود. به عبارت دیگر، تو در جایگاه خاصی قرار داری که هیچ همتایی ندارد و دیگران نمیتوانند به آن اندازه بینظیر و برجسته باشند.
هوش مصنوعی: در میدان شطرنج، تو به من احترام میگذاری و من همچون یک ذره کوچک بیارزش هستم، در حالی که آن شاه، صاحب مقام و احترام است.
هوش مصنوعی: من نمیتوانم به نعمتهای تو به طور کامل اشاره کنم و از ستایش تو به حقیقت دست یابم، زیرا برای رسیدن به این خواسته وسیلهای در دست ندارم و نمیتوانم غرق در وصف تو شوم.
هوش مصنوعی: از غم و فشار درون، زنگهای عمیق و تاریکی بر آینهها نمایان میشود. برای ما تجربههای زیادی در این زمان کوتاه به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: تو مانند آینهای هستی که از انصاف و عدل صیقلی شده است. چگونه میتواند زنگار به خود بگیرد، در حالی که هیچکس از تو شکایت نکند و آهی برنیاورد؟
هوش مصنوعی: عاقلان و دانایانی که به بدی و ناپایداری فکر میکنند، به همین دلیل در زندگیاشان دچار مشکلات میشوند و این عدم توانایی در ارتباطات را تا قیامت با خود دارند.
هوش مصنوعی: زمان و روز و شب به تدریج از آسمان به تو هدیه میآورد، تا این که به تو نصیب و قدرتی از جانب خداوند بدست آید.
هوش مصنوعی: آرزو میکنم که شب تو بهتر از شبها و روز تو بهتر از روزها باشد. همچنین سال و ماه تو نیز از سال و ماههای دیگر بهتر و برجستهتر باشند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پیرا بده انصاف گرت می بدهد راه
با زرق نیامیخته لله و فی الله
ای بس که بگریی که نگردد رخ تو تر
وی بس که بنالی که نباشد دلت آگاه
در دین چه نهی پای و به دنیا چه کشی دست
[...]
آمد به سلامت بر من ترک من از راه
پرداخته از جنگ و برآسوده ز بدخواه
چون سرو سهی قامت و شایستهتر از سرو
چون ماه دو هفته رخ و بایستهتر از ماه
سروست اگر گوی زند سرو به میدان
[...]
ای سنبله ی زلف تو خرمن زده بر ماه
وی روی من از مهر تو طعنه زده بر کاه
خورشید جهانتاب تو از شب شده طالع
هندوی رسن باز تو برمه زده خرگاه
افعی تو در حلقه و جادوی تو در خواب
[...]
آن عارض و رخسار و جبین هست در سه ماه
کز دیده نهائنده نهان کردمت آگاه
گر دیده گنه کرد که از خانه کشیمش
ور اشک بزودیش برانیم ز درگاه
بر شاه گدا را نبود هیچ گرفتی
[...]
رحمتت را تشنه دیدم آبخواه
آبروی خویش بردم از گناه
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.