گنجور

جامی » بهارستان » روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) » بخش ۱۸ - خاقانی

 

ماییم نظارگان غمناک

زین حقه سبز و مهره خاک

کین حقه و مهره تا به جایند

سرکیسه عمر می گشایند

وین طرفه که بر بساط فرمان

[...]

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) » بخش ۱۹ - فخرالدین اسعد گرگانی

 

خوش است این نکته از گیتی شناسان

که باشد جنگ بر نظاره آسان

مرا آن طشت زرین نیست درخور

که دشمن خون من بیند بدو در

نباشد مار را بچه بجز مار

[...]

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) » بخش ۲۰ - ظهیر فاریابی

 

عالمی بر فراز منبر گفت

که چو پیدا شود سرای نهفت

ریشهای سفید را ز گناه

بخشد ایزد به ریشهای سیاه

باز ریش سیاه روز امید

[...]

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) » بخش ۲۴ - محمد عصار تبریزی

 

کشیده بر گل و نسرین ز بینی

خطی در عین لطف و نازنینی

ید قدرت ستونی بسته سیمین

به زیر آن دو طاق عنبرآگین

میان جذع و لعل آن گل اندام

[...]

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) » بخش ۳۱ - آذری اسفراینی، کاتبی نیشابوری و امیرشاهی سبزواری

 

چون گوی سپهر گرد بستی

میدان میدان چو گوی جستی

هربار که در عرق شدی غرق

باران بودی و در میان برق

بگریخته آذر از سم او

[...]

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ هشتم (در حکایات حیوانات) » بخش ۹

 

ماهیی دید در میانه آب

همچو آب روان روان بشتاب

یا چو مقراضی از سبیکه سیم

اطلس سطح آب ازو به دو نیم

یا چو ایمن هلالی از کم و کاست

[...]

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ هشتم (در حکایات حیوانات) » بخش ۱۷

 

چون لئیمی با هزاران عیب و عار

روز و شب با خلق عالم آشکار

بیند اندک عیبی از صاحب کرم

برنیارد جز به طعن و لعن دم

آن به عیب این شود یکسر زبان

[...]

جامی
 
 
۱
۴۱
۴۲
۴۳
sunny dark_mode