گنجور

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۴۱

 

یک قطرهٔ آب بود و با دریا شد،

یک ذرّهٔ خاک و با زمین یکتا شد،

آمد شدنِ تو اندرین عالم چیست؟

آمد مگسی پدید و ناپیدا شد.

خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۴۲

 

* می‌پرسیدی که چیست این نقشِ مجاز،

گر برگویم حقیقتش هست دراز،

نقشی است پدید آمده از دریایی،

و آنگاه شده به قَعْرِ آن دریا باز.

خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۴۳

 

جامی است که عقل آفرین می‌زندش،

صد بوسه زِ مِهْر بر جَبین می‌زندش؛

این کوزه‌گر دَهْر چنین جامِ لطیف

می‌سازد و باز بر زمین می‌زندش!

خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۴۴

 

اجزای پیاله‌ای که درهم پیوست،

بشکستنِ آن روا نمی‌دارد مست،

چندین سر و ساقِ نازنین و کفِ دست،

از مِهرِ که پیوست و به کینِ که شکست؟

خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۴۵

 

عالَم اگر ازبهرِ تو می‌آرایند،

مَگْرای بدان که عاقلان نگرایند؛

بسیار چو تو روند و بسیار آیند.

بربای نصیبِ خویش کِتْ بربایند.

خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۴۶

 

از جملهٔ رفتگانِ این راهِ دراز،

بازآمده‌ای کو که به ما گوید راز؟

هان بر سر این دو راهه از روی نیاز،

چیزی نگذاری که نمی‌آیی باز!

خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۴۷

 

می خور که به زیرِ گِل بسی خواهی خفت،

بی مونس و بی رفیق و بی همدم و جفت؛

زنهار به کس مگو تو این رازِ نهفت:

هر لاله که پَژْمُرد، نخواهد بِشْکفت.

خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۴۸

 

* پیری دیدم به خانهٔ خَمّاری،

گفتم: نکنی ز رفتگان اِخباری؟

گفتا، می خور که همچو ما بسیاری،

رفتند و کسی بازنیامد باری!

خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۴۹

 

بسیار بگشتیم به گِرْدِ در و دشت،

اندر همه آفاق بگشتیم به گشت؛

کس را نشنیدیم که آمد زین راه

راهی که برفت، راهرو بازنگشت!

خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۵۰

 

ما لُعْبَتِکانیم و فلک لُعبَت‌باز،

از روی حقیقتی نه از روی مَجاز؛

یک‌چند درین بساط بازی کردیم،

رفتیم به صندوقِ عدم یک‌یک باز!

خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۵۱

 

ای بس که نباشیم و جهان خواهد‌بود،

نی نام زِ ما و نه نشان خواهد‌بود؛

زین پیش نبودیم و نَبُد هیچ خَلَل،

زین پس چو نباشیم همان خواهد‌بود.

خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۵۲

 

بر مَفْرشِ خاک خفتگان می‌بینم،

در زیر زمین نهفتگان می‌بینم؛

چندان‌که به صحرای عدم می‌نگرم،

ناآمدگان و رفتگان می‌بینم!

خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۵۳

 

این کهنه رباط را که عالم نام است

آرامگَهِ اَبْلَقِ صبح و شام است،

بزمی است که واماندهٔ صد جمشید است،

گوری است که خوابگاهِ صد بهرام است!

خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۵۴

 

آن قصر که بهرام درو جام گرفت،

آهو بچه کرد و روبَهْ آرام گرفت؛

بهرام که گور می‌گرفتی همه عمر،

دیدی که چگونه گور بهرام گرفت؟

خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۵۵

 

مرغی دیدم نشسته بر بارهٔ توس،

در چنگ گرفته کلّهٔ کیکاوس،

با کلّه همی‌گفت که: افسوس، افسوس!

کو بانگ جَرَس‌ها و کجا نالهٔ کوس؟

خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۵۶

 

آن قصر که بر چرخ همی‌زد پهلو،

بر درگهِ او شهان نهادندی رو،

دیدیم که بر کنگره‌اش فاخته‌ای

بنشسته همی‌گفت که: «کوکو، کوکو؟»

خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » ذرات گردنده [۷۳-۵۷] » رباعی ۵۷

 

از تن چو برفت جان پاک من و تو،

خشتی دو نهند بر مَغاکِ من و تو؛

و آنگه زِ برایِ خشتِ گورِ دگران،

در کالبدی کشند خاکِ من و تو.

خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » ذرات گردنده [۷۳-۵۷] » رباعی ۵۸

 

* هر ذره که بر روی زمینی بوده‌است،

خورشید‌رُخی، زُهره‌جَبینی بوده‌است،

گَرْد از رخِ آستین به آزَرْم فشان،

کان هم رخِ خوب نازنینی بوده‌است.

خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » ذرات گردنده [۷۳-۵۷] » رباعی ۵۹

 

ای پیرِ خردمند پِگَهْ‌تر برخیز،

وان کودکِ خاک‌بیز را بنگر تیز،

پندش ده و گو که، نرم‌نرمک می‌بیز،

مغزِ سرِ کیقباد و چشمِ پرویز!

خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » ذرات گردنده [۷۳-۵۷] » رباعی ۶۰

 

بنگر ز صبا دامن گل چاک شده،

بلبل ز جمال گُل طَرَبناک شده؛

در سایهٔ گل نشین که بسیار این گل،

از خاک برآمده‌است و در خاک شده!

خیام
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۸
sunny dark_mode