گنجور

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۲ - بیت‌الحکمه

 

ز بیت الحکمه کان قلبی بود خاص

اگر پرسی بود غالب با خلاص

هر آن قلبی که اخلاصش فزونست

فزون حقش بحکمت رهنمونست

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۳ - بیت‌المقدس

 

ز بیت‌المقدس بشنو قلب طاهر

بود آن از تعلقهای ظاهر

مطهر باشد از رجس علایق

مقدس از قیود ناموافق

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۴ - بیت‌المحرم

 

بود بیت‌المحرم قلب کامل

در او جز حق نگردد هیچ داخل

حرام است اینچنین دل غیر حقرا

نباشد راه در وی ما خلق را

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۵ - بیت‌العزه

 

بیت‌العزه آنک اهل دل آمد

اگر پرسند قلب واصل آمد

شود حال فنا او را چو حاصل

بود اندر مقام جمع داخل

فنا باشد مقام عز و اکرام

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۷ - التانیس

 

بود تانیس بر ظاهر تجلا

مرید مبتدی را در تولا

تجلی فعلی است این نزد اصحاب

شود ظاهر بصورتهای اسباب

تجلیها که سند هر تأنیس

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۸ - التجلی

 

تجلی جلوه غیب‌الغیوبست

که ظاهر نور او اندر قلوبست

تجلی ذاتیست اول به اثبات

که در وحدت تجلی کرد للذات

ظهور از ذات خود بر ذات خود کرد

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۹ - التجلی الشهودی

 

تجلی شهودی آن ظهور است

که از حقل جلوه‌گر بر اسم نور است

در اینجا شد ظهور ذات سبحان

یکی با صورت اسماء بر اکوان

دم رحمن که ایجاد خلایق

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۰ - التحقیق

 

ز حق باشد گرت در علم توفیق

یکی بشنو ز من معنای تحقیق

شهود حق بصورتهای اسماست

که اکونش اگر خوانی بود راست

بخلق از حق محقق نیست محجوب

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۱ - التصوف

 

اگر خواهی ز معنای تصوف

یکی بشنو ز صوفی بی‌تکلف

تخلق آن باخلاق الهی است

شدن مرآت وجه الله کماهی است

تصوف ترک خویش و نفی غیر است

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۲ - التلوین

 

دگر بشنو ز صوفی شرح تلوین

که از حالت رهرو گشته تعیین

بود آن احتجاب از حکم عالی

بآثار و مقام و حال دانی

بجا بگذاشتن حال سنی را

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۳ - باب الثاء

 

بمعنی ثا اشارت بر ثواب است

ثوابی کآن بدارین انتخاب است

دگر ز احسان و لطفی کاول او هم

ز حق شد در ازل بر خلق عالم

باحسان وجزا وجود واکرام

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۴ - الثقه

 

ثقه بر رزق مقسوم اعتماد است

بر احکام قدر هم انقیاد است

دگر تصدیق اخبار مبین است

دگر تصدیق کل مرسلین است

بدین حق وثوق ازهر جهاتست

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۵ - باب الجیم الجذبه

 

بود جذبه اگر پرسی عنایت

کر رهرو را رساند بر نهایت

کند او را مهیا هر چه محتاج

به طی منزلست و قطع منهاج

بدون کوشش و جهد و تکلف

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۶ - الجرس

 

جرس صوتیست مجمل کز جنابش

بضرب و قهر آید در خطابش

چنان کز دور پنداری صدایی

تو را بر گوش آید ز آشنای

برد نامت بتندی لبک از پی

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۷ - الجسد

 

جسد گر هست سیرت در مظاهر

بود آنکو شود ز ارواح ظاهر

خود از ارواح یابد در تنزل

بجسم ناری و نوری تمثل

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۸ - الجلاء

 

جلا باشد ظهور ذات بر ذات

شهود این مقام از روی اثبات

که چون شد در تعینها ظهورش

بعارف باشد استجلا نورش

ز ذات خود شد او بر خویش ظاهر

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۹ - الجلال

 

جلال است احتجاب ذات حضرت

ز ما اندر حجاب قدس و عزّت

که او را هیچ از حیث هویت

بنشناسیم و ز وجه حقیقت

بدان‌سان کاو شناسد ذات خود را

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۶۰ - الجمال

 

جمالش جلوه ذات از کمال است

جمال مطلقش لیکن جلال است

که قهاریت محض است و آنجا

نباشد هیچ غیر از وجه یکتا

نباشد غیر او باقی در آنحال

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۶۱ - الجمعیه

 

اگر پرسی که جمعت کدام است

بسوی حق حضور مستدام است

حضور آید هموم ار مجتمع شد

بجز بر وی توجه ممتنع شد

بدانسان یافت خاطر اشتغالی

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۶۲ - الجمع

 

ندانی گرچه باشد جمع مطلق

شهود حق بدون ماسوی الحق

چو شد در جمع سالک بیعلایق

نه بیند با حق آثار خلایق

بجا حق است و خلقی نیست با او

[...]

صفی علیشاه
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۲۶
sunny dark_mode