گنجور

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » رباعیات » شمارهٔ ۴۸

 

ایشاه جهاندار، جهاندار نژاد

مرملک ترا ز خاک نصرت بنیاد

عالم چو ز آب دولتت شد آباد

شد دولت ملک ملک ناصر برباد

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » رباعیات » شمارهٔ ۴۹

 

ای حضرت تو شده پر از آب از تو

جامع شده تا نبرد محراب از تو

چیزی که پدید شد درین باب از تو

پذرفته کناد ایزد وهاب از تو

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » رباعیات » شمارهٔ ۵۰

 

ای همچو محمد و حسن با تمیز

فرزند حسن را چو پدر دار عزیز

تا او پسر خویش بنام تو کند

او را چو محمد و حسن دارد نیز

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » رباعیات » شمارهٔ ۵۱

 

همت مکن ای نظامی پست بلند

بر طاق زراندود خود از خیره مخند

گل چنبر موسی مامیست ای کل رند

کز کردن تو رهاند و بر اسب افکند

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » رباعیات » شمارهٔ ۵۲

 

ای واعجبی سدیدک فلسفه گوی

چون گربه صندل آمد از خانه بکوی

بر تیزگه تاز نهادم دم و روی

یعنی که بتیز فرق کن مو از موی

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » رباعیات » شمارهٔ ۵۳

 

بر شاعر تاز زیر خسب حین روب

لت کوب خوهم کرد برآرم آشوب

خیزد بمیانجی از میان پایم چوب

کاین کوفته مرا بمن بخش و مکوب

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » رباعیات » شمارهٔ ۵۴

 

چون ماده خران شلف موبدبگری

میرفت و پسر داشت خبر زان معنی

دست پدرش بریده و طاقت نه

تا باز کشیدی آن حلب را رز پی

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » رباعیات » شمارهٔ ۵۵

 

ای از خر دجال بسی یافته بهر

یک گوش بر دست او و یک گوش بنهر

خر زهره و هم بحنه تا از تو بقهر

خرمهره جدا کنم چو خر زهره ز زهر

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » رباعیات » شمارهٔ ۵۶

 

روحی بجز مرثیه گوی من شد

بگریست بر آنکه جان من از تن شد

...

... ن شد

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۲ - ای بنده

 

ای بنده طول عمر تو خواهنده از خدا

از بنده یک حدیثک موجز توان شنید

فصل زررز است، بدینگاه دست گیر

چندانکه نیمدانک بزر، رز توان خرید

سوزنی سمرقندی
 
 
۱
۲۴
۲۵
۲۶
sunny dark_mode