گنجور

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۲۰۳ - در مدح شمس الدین وزیر

 

صدرا ، مساعی تو مؤید بود همی

و ز تو نظام دین محمد بود همی

تو شمس دینی و بفضای بهای تو

دین را جمال و زینت بی حد بود همی

در هند و روم و ترک نباشد نشان شیر

[...]

وطواط
 

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۲۰۴ - درمدح تاج الدین رافع بن علی شیبانی

 

ای پناه همه مسلمانی

رافع بن علی شیبانی

تاج دینی و از مکارم تو

همه اصحاب دین بآسانی

در معالی بلند مرتبتی

[...]

وطواط
 

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۲۰۵ - در مدح ملک اتسز

 

در آمد از غم تو ، ای بخوبی ارزانی

بکار من چو سر زلف تو پریشانی

کنم بطبع فدای تو دیده و دل و جان

که تو عزیزتر از دیده و دل و جانی

بنفشه زلفی و گل خدی و چه می گویم؟

[...]

وطواط
 

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۲۰۶ - نیز در مدح ملک اتسز

 

زهی جاهت فریدونی ، زهی ملکت سلیمانی

به عون تو مسلم شد ز هر آفت مسلمانی

غلط گفتم ، خطا کردم، کجا آید به چشم اندر

تو را جاه فریدونی، تو را ملک سلیمانی؟

نجوید دهر جز از رسم تو آثار فرخنده

[...]

وطواط
 

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۲۰۷ - در مدح ضیاء الدین علی بن جعفر

 

ضیاء الدین، ترا در کامرانی

هزاران سال بادا زندگانی

وفاک الله نائبة اللیالی

وصانک من ملمات الزمانی

تو آن صدری که در صدر تو یابند

[...]

وطواط
 

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۲۰۸ - در ستایش ملک اتسز

 

ای بازوی شریعت از اقبال تو قوی

تابنده از جمال تو آثار خسروی

هر گه که در مهم معالی ندا دهی

جز پاسخ متابعت از چرخ نشنوی

فتنه غنوده گشت در ایام تو، که تو

[...]

وطواط
 

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۲۰۹ - در مدح اتسز

 

بزلف مشکی، جانا، بچهره دیبایی

چو تو نباشد، دانم، کسی بزیبایی

مرا تو گویی: در هجر من شکیبا شو

کرا بود ز چنین صورتی شکیبایی ؟

زبان ببندی و هر ساعت از حدیث مرا

[...]

وطواط
 

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۲۱۰ - خطاب به ملک اتسز

 

خسروا، از کمال دانایی

روی دولت همی بیارایی

گاه مال زمین همی ‌بخشی

گاه فرق فلک همی سایی

حرب جویان نهان شوند از بیم

[...]

وطواط
 

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۲۱۱ - در مدح اتسز

 

گر هیچ گونه حال دل من بدانییی

تنها مرا بکلبهٔ احزان نمانییی

از من بقهر صورت وصلت نپوشیبی

بر من بجور سورهٔ حجرت نخوانییی

چون آفتاب کم روییی از من و مرا

[...]

وطواط
 
 
۱
۹
۱۰
۱۱
sunny dark_mode