×
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل عاشر - اصل و حقیقت آسمان و زمین نور محمد ص و ابلیس آمد
جانا دلم از زلف خود آویختهای
وین جان بغم عشق برآمیختهای
تا در تنم این شور برانگیختهای
خون جگرم ز دیدگان ریختهای
عطار » مختارنامه » باب سی و یكم: در آنكه وصل معشوق به كس نرسد » شمارهٔ ۵۶
این خود چه عجایبست کآمیختهای
هر لحظه هزار شور انگیختهای
دیدار تو چون ز حدّ ما بود دریغ
صد پرده ز هر ذرّه درآویختهای
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۱۹
در خاک درت آب رخم ریخته ای
وز حلقه زلفت دلم آویخته ای
درد دل من ز لعل جان پرور تست
زان روی تو گل با شکر آمیخته ای
ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵۶
ای دل که ز چاک سینه بگریخته ای
وز بهر خلاص حیله انگیخته ای
گه در سر زلف یار و گه در بر من
هرجا هستی به مویی آویخته ای