فرخی سیستانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۸
تا در طلب دوست همی بشتابم
عمرم به کران رسید و من در خوابم
گیرم که وصال دوست در خواهم یافت
این عمرگذشته راکجا دریابم
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۶۲
از آتش دل همیشه اندر تابم
وز اشک دو دیده غرقه اندر آبم
در آتش و آب خواب شب کی یابم
ترسم چو چراغ مرگ باشد خوابم
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۶۷
شب ز انده تو همی نیاید خوابم
بر جامه ز غم چو گوی در طبطابم
من گاه در آتش و گه اندر آبم
سنگم که به من هر چه رسد در یابم
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۹۳
با یاد تو ای ریخته عشقت آبم
نشگفت اگر بود بر آتش خوابم
روی از غم چون تویی چرا برتابم
تا به ز غمت کدام شادی یابم
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴۶
هر روز در آب دیدهاش مییابم
شد ز آتش و آب صبر برده خوابم
هرچند که بر آتش عشقت آبم
در عشق چو آب پاک و آتش نابم
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۵۳
اندر طلب دوست همی بشتابم
عمرم به کران رسید و من در خوابم
گیرم که وصال دوست در خواهم یافت
این عمر گذشته را کجا دریابم
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۱۷
در بحر خیال غرقهٔ گردابم
نی بلکه به بحر میکشد سیلابم
ای دیده نمیخواب من بندهٔ آنک
در خواب بدانست که من در خوابم
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » رباعیات » شمارهٔ ۹۵
بر دست خیال چشم مستت خوابم
از آتش سودای تو رفتست آبم
زین پس من و آب دیده و خاک درت
باشد که گشادی بود از این بابم
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۱
وقتی که ربود خواب و از دل تابم
شد کلبه منور از رخ احبابم
این هم اثر بخت بد من که زخواب
بیدار گهی شود که من در خوابم