گنجور

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۶

 

آن مه که صورتش ز مقابل نمی‌رود

از دیده گرچه می‌رود از دل نمی‌رود

زور کمند جذبه من بین که ناقه‌اش

بسیار دست و پا زد و محمل نمی‌رود

حاضر کنید توسن او کز سرشک من

[...]

محتشم کاشانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۵۳

 

رفتی و خط و خال تو از دل نمی‌رود

این نقش دل‌نشین ز مقابل نمی‌رود

گرد کدورت از دل بی‌رحم گل‌رخان

بی بال و پر فشانی بسمل نمی‌رود

یک سو گذار شرم که بی‌روی گرم شمع

[...]

صائب تبریزی
 

قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲

 

بیرون خیالت از دل غافل نمی‌رود

ور می‌رود به سوی تو بی دل نمی‌رود

هرگز مرا هوای سر کویت ای نگار

از سر برون ز دوری منزل نمی‌رود

بحری است عشق او که ز باد مخالفش

[...]

قصاب کاشانی
 
 
sunny dark_mode