گنجور

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی فاطمة الزهراء سلام الله علیها » شمارهٔ ۱ - فی ولادة الصدیقة سلام الله علیها

 

ز دلیلی حسن قدم در بزم حدوث قدم

یا سینۀ سینا زد از سر انا الله دم

یا شاهد هستی شد در جلوه ز غیب حرم

یا از افق عصمت رخشان شده بدر أتم

یا گوهر دُرج شرف تابیده ز بحر کرم

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح و مراثی سید الشهداء علیه السلام » شمارهٔ ۱۲ - مخمس غزل شیخ سعدی در مصیبت

 

رفت اصغر شیرینم ز آغوشم و دامانم

برگ گل نسرینم یا شاخۀ ریحانم

آن غنچۀ خندان را من غنچه نمی خوانم

آن دوست که من دارم و آن یار که من دانم

شیرین دهنی دارد دور از لب و دندانم

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » تتمة » شمارهٔ ۲ - فی الکساء

 

تا عقل نخستین زد در زیر کساء قدم

در پرده تجلی کرد ناموس جمال قِدم

چون شاهد هستی را بی پرده شهود نبود

در پرده فروزان شد آن شمع دل عالم

معراج نبوت بود تا خلوت او أدنی

[...]

غروی اصفهانی
 

غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۰

 

ای شاهد عالم‌سوز در حسن و دلارایی

وی شمع جهان‌افروز در جلوه و زیبایی

حسن تو تجلی کرد در طور دل عشاق

چون سینهٔ سینا شد هر سرّ سویدایی

عشق رخ تو آتش در خرمن هستی زد

[...]

غروی اصفهانی
 
 
sunny dark_mode