گنجور

جلال عضد » دیوان اشعار » غزلیّات » شمارهٔ ۶۹

 

شوریده دل ما سر بهبود ندارد

سرگشته ما راه به مقصود ندارد

از سوز من سوخته کس را خبری نیست

آری چه کنم؟ آتش ما دود ندارد

ای دوست به بیهوده دل دوست میازار

[...]

جلال عضد
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۲

 

دل در غم هجران تو بهبود ندارد

جز وصل تواش هیچ دوا سود ندارد

می دان به یقین ای دل و جان کاین دل تنگم

از هر دو جهان غیر تو مقصود ندارد

جان را طلبیدی ز من ای خسرو خوبان

[...]

جهان ملک خاتون
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۲

 

دل جز به غمت خاطر خوشنود ندارد

وز عمر به جز وصل تو مقصود ندارد

بر سوختهٔ آتش غم مرحمتی کن

امروز که حلوای لبت دود ندارد

آن بخت که یابم ز دهان تو نشانی

[...]

خیالی بخارایی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۱۳

 

هرچند که گفتم غم دل سود ندارد

میسوزم و هیچ آتش من دود ندارد

منت ز طبیبان نکشد خسته دلی کو

اندیشه مرگ و غم بهبود ندارد

از من که گذر کرد؟ که چون لاله بدامن

[...]

اهلی شیرازی
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - این ترکیب موحدانه در دارالسلطنه لاهور در فصل گل و بهار در اوان سرمستی ها در تعریف خرمی عالم مذیل به نام نامی صاحبی ابوالفتح بهادر عبدالرحیم خان خانان در استدعای صحبت ایشان گفته شده

 

شادم که دوا درد مرا سود ندارد

بیماری عشقست که بهبود ندارد

یک کس به در صومعه مقبول نظر نیست

نازم به خرابات که مردود ندارد

سرگشته زدم گام به هرجا و ندیدم

[...]

نظیری نیشابوری
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۴۵

 

تر دامنیم آه غم آلود ندارد

این چوب تر ازبی ثمری دود ندارد

دل بر سر آتش زهوا وهوس ماست

این مجمره جز خامی ما عود ندارد

از گریه ما نرم نگردید دل صبح

[...]

صائب تبریزی