گنجور

 
۱
۳۰
۳۱
۳۲
۳۳
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۶۲۱

 

از عشق که نیست در جهانش بدلی

صد فرد چو غنچه است در هر بغلی

بگذر ز سر صلاح و تقوی در عشق

این راه به سر نبرد هر کور و شلی

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۶۲۲

 

آن کز ازلش آمده فطرت عالی

کی شکوه به گردون برد از بدحالی

بی‌حوصلگان فلک پرستند، آری

محتاج به خم بود سبوی خالی

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۶۲۳

 

بی فیض ازل رتبه نگردد عالی

این حال درین محیط باشد حالی

صد خوف و رجاست گوشه‌گیران را هم

کشتی به کنار پر شود یا خالی

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۶۲۴

 

بی ساغر عیش، مردم از بی‌حالی

گویند حریفان که چرا می‌نالی

تا شیشه فتاد از نظرم چون عینک

از نور بود خانه چشمم خالی

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۶۲۵

 

آنها که خرید عشقشان از خامی

پنهان ز نظر، کنند بی‌آرامی

من نالم و تهمت‌زده مرغ چمن است

من سوزم و پروانه کشد بدنامی

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۶۲۶

 

زین هستی موهوم، جدا باش دمی

با حق‌طلبان هم‌آشنا باش دمی

گاه از عجبی، گه از ریا، گاه از رزق

زاهد به خدا که از خدا باش دمی

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۶۲۷

 

سوز جگرم نمی‌برد درمانی

کی گرمی عشق را بود پایانی؟

چون لاله گر اجزای من از هم پاشد

هر جزو بر آتشم بود دامانی

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۶۲۸

 

حیرت‌زده را چه غم ز سرگردانی

از بی‌برگی چه باک و بی‌سامانی

از محنت هجر و لذت وصل، دلم

آسود، که آسوده شود حیرانی

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۶۲۹

 

در شعر شوی گر انوری را ثانی

تحسین تو کس نمی‌کند تا دانی

آن به، که چو اطفال به مکتب‌خانه

خود خوانی و بر خویش سری جنبانی

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۶۳۰

 

خوش در پی عقل و هوش افراختنی

هموراه به فکر خام پرداختنی

از شاخ بریده و گل چیده چو طفل

پیوسته خراب گلستان ساختنی

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۶۳۱

 

رمزی‌ست حدیث عشق، دریافتنی

این رشته نیامد ز ازل، تافتنی

ای عقل مکن ستیزه با عشق، که نیست

سرپنجه آفتاب برتافتنی

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۶۳۲

 

شد نغمه، وبال از فغانم بر نی

می‌سوزد ازین واسطه جانم بر نی

بی منت نایی شود و نالد زار

پیوند کنی گر استخوانم بر نی

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۶۳۳

 

در بام شریعتی، دگر پر نزنی

خاک در علمی، در دیگر نزنی

گر قدر مقام خویش را بشناسی

گامی دگر از فلک فروتر نزنی

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۶۳۴

 

ای دل، می تجرید تمنا نکنی

بی‌پروایی، مباد پروا نکنی

سیر چمن قدس به خاطر داری

ترسم که در آن باغ، گلی وا نکنی

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۶۳۵

 

با فقر و فنا، چون فقرا سر چه کنی؟

از باده تقلید، گلو تر چه کنی؟

چون نیست تو را ترشح رحمت حق

مانند سحاب، خرقه در بر چه کنی؟

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۶۳۶

 

ای پنجه‌قوی شکار لاغر چه کنی

از ذلت نفس، خاک بر سر چه کنی

بر اوج محبت چو هما بسیارست

در چاه هوس، صید کبوتر چه کنی

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۶۳۷

 

تقریر ز حالی که نداری چه کنی

آهنگ خیالی که نداری چه کنی

در هر محفل، با عدم استعداد

اظهار کمالی که نداری چه کنی

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۶۳۸

 

هر نیک و بدی که می‌کنی، می‌بینی

پیوسته گل تلافی‌اش می‌چینی

صد صور دمیدند و نگشتی آگاه

نشنیده کسی خواب به این سنگینی

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۶۳۹

 

هر نقش که بر سپهر اعلا بینی

هر چیز به دنیا و به عقبی بینی

تا سر حقیقت و طریقت به تمام

در ضمن شریعت است چون وا بینی

۲ بیت
قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۶۴۰

 

زنهار به فکر خواهش از جا نروی

غافل نشوی ز سهو و عمدا نروی

گر خون عوض آب دهندت چو شفق

چون ابر به دریوزه دریا نروی

۲ بیت
قدسی مشهدی
 
 
۱
۳۰
۳۱
۳۲
۳۳
 
تعداد کل نتایج: ۶۵۱