گنجور

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۰

 

در ماه چه روشنی که در روی تو نیست

ور خلد چه خرمی که در کوی تو نیست

مشک ختنی چو زلف خوشبوی تو نیست

یکسر هنری عیب تو جز خوی تو نیست

مسعود سعد سلمان
 

مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۳۳

 

سرمایهٔ خرمی به جز روی تو نیست

و آرامگه خلق به جز کوی تو نیست

آن جفت که طاق است قد و سایهٔ توست

وان طاق که جفت است جز ابروی تو نیست

مهستی گنجوی
 

عطار » مختارنامه » باب سی و ششم: در صفت چشم و ابروی معشوق » شمارهٔ ۱۸

 

گفتم: «کس را روی تو و موی تو نیست

تیر مژه و کمان ابروی تو نیست»

چشمش به زبانِ حال گفتا: «از تیر

مگریز که این کمان به بازوی تو نیست»

عطار
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۹۵

 

خویی به جهان خوبتر از خوی تو نیست

دل نیست که او معتکف کوی تو نیست

موی سر چیست جمله سرهای جهان

چون مینگرم فدای یک موی تو نیست

مولانا