گنجور

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۲۶۴

 

ماهی که ببرد از مه و خورشید فَرِه

پرسید ز من که ای مطیعت که و مه

از فاعل و مفعول کدامین بهتر

گفتم که بنزد بنده مفعولُ به

خواجوی کرمانی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷

 

در رشته دندان تو ای غیرت مه

دردی اگر از دود دلی گشت سیه

از جوهر حسن تو نشد هیچ تبه

آراسته شد رشته درت به شبه

سلمان ساوجی
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۷۴ - ستایش فضل‌الله نعیمی

 

بنمود جمال ذات از روی چو ماه

از شادی او بر فلک انداز کلاه

گشتیم کلام ناطق لم یزلی

از دولت شاه دو جهان فضل اله

نسیمی
 

نظام قاری » دیوان البسه » رباعیات » شمارهٔ ۱۹

 

ای داده بجیب جامه از مدفون زه

تخفیفه و دستار بامرت که و مه

خاصک تو ستانی بقد ارمک تو دهی

(یارب تو بلطف خویش بستان و بده)

نظام قاری
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۴

 

در غیرتم از صبا که چون بیگه و گه

گستاخ رود به کوی آن زیبا مه

او می رود و من از قفا می گویم

گریان گریان که لیتنی کنت معه

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ نخستین (در ذکر احوال مشایخ صوفیه) » بخش ۵

 

لا فی النهار و لا فی اللیل لی فرح

فلا ابالی أطال اللیل ام قصرا

نی شب تهی ام نه روز از ناله و آه

خواهی شب من دراز خواهی کوتاه

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ پنجم (در عشق و ذکر حال عاشقان) » بخش ۴

 

چه خوشتر از وصال آن دو عاشق

به رغم دشمنان با هم موافق

به هم از چشم و ابرو در فسانه

کنار و بوس را جویان بهانه

جامی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ سوم در مدح شاه اسماعیل » بخش ۵ - دایره مختلفه «طویل، مدید، بسیط»

 

داور حکمروا در همه دم

او عالم و علم هر دو عالم دارد

علم ملک و علم رسل هم دارد

هم ملک کرم دارد و هم علم همه

اهلی شیرازی
 

بابافغانی » دیوان اشعار » رباعیات مستزاد » شمارهٔ ۲

 

از شعلهٔ شمع بود دل گرمی جمع

شبهای سیاه

بابافغانی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت دوم

 

دیروز به توبه ای شکستم ساغر

امروز بساغری شکستم توبه

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت دوم

 

و آن نیز که بعد از این برای تو کنم

گر بهتر از آن توان، از آنهم توبه

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش اول - قسمت اول

 

روی دل از غیر حق برتافتم

گنج عزت را زعزلت یافته

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش سوم

 

بیخوابی زاهدان چو خواب صیاد

از بهر گرفتاری صید است همه

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش اول - قسمت دوم

 

دور از تو چنان شبی به روز آوردم

کاندر نظر آفتاب شد بیگانه

شیخ بهایی
 

میرداماد » دیوان اشراق » رباعیات » شمارهٔ ۳۱۹

 

جز راه صفا بهیچ ره پای منه

زیرا که ره صفا ز هر راهی به

هر چیز بجز وفات دادند مگیر

هر چیز بغیر عشق خواهند مده

میرداماد
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۳

 

دنیا چاهی است نزد دانا بی‌ته

طول امل است ریسمان این چه

هر چند بود جامة عمر تو دراز

بر قامت طول امل آید کوته

فیاض لاهیجی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۶

 

گویند مدام عارفان آگاه

کاندر خلق است جلوهٔ سراله

نقصی به علوشان گردون نرسد

هر چند که خویش را نماید در چاه

جویای تبریزی
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode