×
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » رباعیات الحاقی » شمارهٔ ۱۰
ای کرده گران غمت سبکباری من
خندان دو لبت ز گریه و زاری من
دیوانه شدم دریغ هشیاری من
ای خفته میازمای بیداری من
مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۴۹
ای بیخبر از غایت دلداری من
فارغ ز دل ستمکش و زاری من
خه خه ز شب کوته و شب خفتن تو
وه وه ز شب دراز و بیداری من
ادیب صابر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۸
ای تو سبب شفا و بیماری من
وز تو همه آسانی و دشواری من
خوارم ز تو ای عز تو در خواری من
تا کی ز تو این قیامت و زاری من
عطار » مختارنامه » باب بیستم: در ذُلّ و بار كشیدن و یكرنگی گزیدن » شمارهٔ ۹
بهتر ز گشادگی گرفتاری من
برتر ز هزار عزت این خواری من
گر دیدهوری ببین که بُردست سبق
از قدر همه جهان نگونساری من
عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۶۶
ای بیخبر از رنج و گرفتاری من
شادم که تو خوشدلی به غمخواری من
تا غمزه به خونِ دلِ من بگشادی
در زلف تو بسته است نگونساری من
صفی علیشاه » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۵
یارب تو ببخشای بناداری من
بر بیکسی و فقیری و خواری من
هر کس بخدا امیدش از طاعت اوست
امید منست از گنهکاری من