خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۷
خاکم که مرا منی نیابی
بادم که مرا تنی نیابی
هیچم به عیار تو دو جو کم
گر بر محکم زنی نیابی
دشمن کامم ز دوستداریت
[...]
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در ستایش ابوالمظفر جلال الدین شروان شاه
صبح است کمانکش اختران را
آتش زده آب پیکران را
هنگام صبوح موکب صبح
هنگامه دریده اختران را
بر صرع ستارگان دم صبح
[...]
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶ - مطلع دوم
ای رای تو صیقل اختران را
افسر توئی افسر سران را
خاک در تو به عرض مصحف
جای قسم است داوران را
هر هفته ز تیغ تو عطیت
[...]
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - در مدح خاقان کبیر ابوالمظفر اخستان شروان شاه و ملکه
دل روی مراد از آن ندیده است
کز اهل دلی نشان ندیده است
دل هر دو جهان سه باره پیمود
یک اهل در این میان ندیده است
در شیب و فراز این دو منزل
[...]
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۲ - در ستایش بهاء الدین محمد دبیر خوارزم شاه تکش بن ایل ارسلان
طفلی و طفیل توست آدم
خردی و زبون توست عالم
پروردهٔ جزع توست عیسی
آبستن لعل توست مریم
تا چشم تو ریخت خون عشاق
[...]
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۳ - مطلع دوم
با آنکه به موی مانم از غم
موئی ز جفا نمیکنی کم
دندان نکنی سپید تا لب
از تب نکنم کبود هر دم
گر گونهٔ غمگنان ندارم
[...]
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۴ - مطلع سوم
ای شحنهٔ شش جهات عالم
در چار دری و هفت طارم
ای جنت انس را تو کوثر
وی کعبهٔ قدس را تو زمزم
نیرو ده توست ناف خرچنگ
[...]
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۶ - در رثاء خانوادهٔ خود
بیباغ رخت جهان مبینام
بیداغ غمت روان مبینام
بیوصل تو کاصل شادمانی است
تن را دل شادمان مبینام
بیلطف تو کآب زندگانی است
[...]
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۲ - در ستایش مظفر الدین قزل ارسلان ایلدگز
هر صبح که نو جهان ببینم
از منزل جان نشان ببینم
صبح آینهای شود که در وی
نقش دل آسمان ببینم
پویم پی کاروان وسواس
[...]
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۴ - در مرثیهٔ نصرةالدین ابوالمظفر اصفهبد کیالواشیر
ای قبلهٔ جان کجات جویم
جانی و به جان هوات جویم
گز زخم زنی سنانت بوسم
ور خشم کنی رضات جویم
دیروز چو افتاب بودی
[...]
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۵ - در ستایش موفق الدین عبد الغفار
ای نایب عیسی از دو مرجان
وی کرده ز آتش آب حیوان
ای زهر تو دستگیر تریاق
وی درد تو پایمرد درمان
از جام تو صاف نوشتر، تیغ
[...]
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۶ - مطلع دوم
اکنون که گشاد گل گریبان
دست من و دامن گلستان
بیبادهٔ زر فشان نباشم
چون باد شده است عنبرافشان
خاصه که به هر طرف نشسته است
[...]
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۷ - مطلع سوم
یعقوب دلم، ندیم احزان
یوسف صفتم، مقیم زندان
او در چه آب بد ز اخوت
من در چه آتشم ز اخوان
چون صفر و الف تهی و تنها
[...]
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۸ - در مدح عصمة الدین عمهٔ اخستان
ای در حرمت نشان کعبه
درگاه تو را نشان کعبه
ای کمتر خادمان بزمت
بهتر ز مجاوران کعبه
کعبه است درت، نوشته خورشید
[...]
خاقانی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۳ - در مدح سلطان مظفر الدین قزل ارسلان
لاف از دم عاشقان زند صبح
بیدل دم سرد از آن زند صبح
چون شعلهٔ آه بیدلان نقب
در گنبد جان ستان زند صبح
بازیچهٔ روزگار بیند
[...]
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۷
نظاره کنان به روی خوبت
چون درنگرند از کرانها
در روی تو روی خویش بینند
این است تفاوت نشانها
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۳
نه همت من به پایه راضی است
نه پایه سزای همتم هست
یارب چو ز همت و ز پایه
نگشاید کار و نگذرد دست
یا پایه چو همتم برافراز
[...]
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۵
گیرم که دل درست ما نیست
آخر نام درست ما هست
خاقانی را اگر سفیهی
هنگام جدل زبان فروبست
این هم ز عجایب خواص است
[...]
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶۳
هر سال اگر غلام خاقان
بر میر خجند میر نامی است
خاقانی اگرچه هست میری
در پیش خجندیان غلامی است
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۰۹
دل در طلبت چو بند گردد
ترسم که سخن بلند گردد
جانا به خدا توان رسیدن
زلف تو اگر کمند گردد