×
وفایی مهابادی » دیوان فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۳۴
رفتم کنارش امروز جا گوشوارهام داد
این تخت و بخت و دولت ماه ستارهام داد
صد شکر و شادمانی گیسو فکند یک سو
یک گوشه در گلستان راه نظارهام داد
من شکر این چه گویم؟ آورد پیش رویم
[...]
وفایی مهابادی » دیوان فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۴۳
چشم سیاه مستت با ما ببین چه ها کرد
با یک نگه دل و دین از دست ما رها کرد
یک بوسه خون بها کرد لعل لبش ندانم
گر دشمنی به دل داشت این دوستی چرا کرد؟
با هر نگاه و نازم صد بار کشت و خون ریخت
[...]