گنجور

فصیحی هروی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۶۲

 

خار ترم که تازه ز باغم دروده‌اند

محروم بوستانم و مردود آتشم

فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۶۸

 

ما زهر قاتلیم فصیحی نه شهد ناب

مرد طپانچه خوردن بال مگس نه‌ایم

فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۷۲

 

ما توأمیم با گل رعنا در این چمن

از خون پریم و رنگ به بیرون نمی‌دهیم

فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۷۳

 

گر گل نصیحتت نپذیرد در این چمن

باری به ناله‌ای مدد عندلیب کن

فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۷۶

 

چون نعش من برند برون از سرای من

محنت برهنه‌پای دود از قفای من

فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۷۸

 

ای دل از آن دهن طمع خام می‌کنی

خود را برای هیچ چه بدنام می‌کنی

فصیحی هروی
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode