گنجور

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۶

 

ایدل بتلخی شب هجران صبور باش

این هم نواله ییست بنوش و شکور باش

از دیده چون جدا شدی از دل جدا مشو

خواهی که خاص شاه شوی در حضور باش

شاید کزین کریوه سبکبار بگذری

[...]

بابافغانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۳۷

 

گاهی رهین ظلمت و گه محو نور باش

گاهی چراغ ماتم و گه شمع سور باش

شیر و شکر به طفل مزاجان سبیل کن

قانع ز خوان رزق به هر تلخ و شور باش

کشتی چو باخت لنگر خود،زود بشکند

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode