گنجور

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸

 

هر کو ندید خواب و نداند که خورد چیست

داند چو من که عشق چه چیزست و درد چیست

ای شاخ گل بسوختم از غیرت صبا

گر نیست عاشق این آه سرد چیست

این بس نوازشم که چو داد از غمت زنم

[...]

اهلی شیرازی