جامی » بهارستان » روضهٔ ششم (در مطایبه) » بخش ۴۹
گفتی که دوش گفته ام اندر نماز شب
شعری که قدر جمله اشعار ازو شکست
جامی » بهارستان » روضهٔ ششم (در مطایبه) » بخش ۴۹
آن شعر اگر ز منفذ سفل آمدی فرود
زان یافتی نماز تو همچون وضو شکست
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش دوم - قسمت دوم
گفتم چگونه می کشی و زنده می کنی؟
از یک جواب کشت و جواب دگر نداد
زیر بار هجر بیمار است دل
وین تغافل های تو سرباری است
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش اول - قسمت اول
ساقی اگر نه پرده فتادی زروی کار
می گفتمت که نغمه ی چنگ و چغانه چیست
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش اول - قسمت اول
پرواز کرد طایر ادراک سالها
معلوم او نشد که ذر این آشیانه چیست
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش اول - قسمت اول
چون در ازل وجود یکی ثابت است و بس
این مبحث وجود و عدم در میانه چیست
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش اول - قسمت اول
ای دل اگر زمانه به کامت نشد چه باک
از بخت خود بنال، گناه زمانه چیست
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش اول - قسمت اول
چون در نخست نیک و بد از هم جدا شدند
واعظ به گوشه ای بنشین، این فسانه چیست؟
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش اول - قسمت اول
آدم زسرنوشت برون آمد از بهشت
بسم الله ای فقیه، بگو عیب دانه چیست؟
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش اول - قسمت اول
سلمان! اگر نه مهر مهی هست در دلت
برسینه ات زداغ محبت نشانه چیست؟
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش اول - قسمت اول
غارت زده ام دید، خجل گشت و دمی
با من ز پی رفع خجالت بنشست
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش اول - قسمت اول
اکنون زمن خسته نمی آرد بار
بوی تو گرفته بود خوی تو گرفت
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش دوم - قسمت دوم
صد زخم بر تنم بود از ضرب تیغ عشق
اما یکی زمعجز عشق آشکار نیست
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت دوم
بر خاک ما چو می گذری، سرگران مرو
دنبال بین که دیده ی جان در قفای تو است
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت دوم
دل که دروی حدیث غیر گذشت
جان من نیست دل که رهگذری است
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت دوم
آذری عشق کی توان آموخت
گرچه نزدیک عاشقان سیری است
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت دوم » بخش پنجم
هرگز دل من از تو جدائی طلب نبود
این وضع در میانه ضروری قرار یافت
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش اول
عمری گذشت و راه سلامت نیافتم
شرمنده این دلم که چها در خیال داشت
ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۷
گویند دوستان گله از دوستان کنند
و امروز دوست منحصر است اندران حیات