دردا که ما ز مقصد خود دورتر شدیم

نزدیک‌تر هر آنچه نهادیم گام را

مستی دهد زیارت خاک جم ای عجب

گویی هنوز، زیر لحد جام می‌کشد

دایم به یاد قامت آن سرو کشمری

ما را چو بید لرزد قلب صنوبری

الله که قامت الف آسای آن نگار

مانند دال پشت مرا کرده چنبری

بهرام و تیر و کیوان در رتبه کیستند

[...]

امشب در این بساط به ما عشرت شهی است

کاقبالمان موافق و توفیق همرهی است

جمعیم دوستان و حکایاتمان دراز

این شب عدوی ماست که میلش به کوتهی است

تا نغمه های چنگ شبانان به گوش ماست

[...]