×
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۴۳ - حکایت صوفیی که در سماع غنای مغنیه خرقه فقر از سر برکشید و از لجه بی آرام بحر حقیقت به ساحت ساحل مجاز آرمید
جامی ازین قاعده دلپذیر
تا بتوانی سبق صدق گیر
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۴۵ - حکایت آن عالم در چاه افتاده که دست به شاگرد خود نداد تا جزای آخرت از دست ندهد
در تک این چاه نشینم اسیر
تا شودم بی غرضی دستگیر
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۴۷ - حکایت عمر عبدالعزیز که در همه عمر عزیز از افسر عین عدالت سربلند بود و از حلقه میم مروت کمربند
مژده رساندند که بودی دلیر
بر رمه زین پیش بسی گرگ و شیر
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۴۸ - مقاله چهاردهم در اشارت به حال وزیران و دبیران که رقم عدالت و ظلم بر صفحات ایام از رشحات اقلام ایشان است
گرسنه و تشنه شده گوشه گیر
خون جگر می خورد اکنون چو شیر
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۵۰ - مقاله پانزدهم در تنبیه آنان که صبح شیب از شب شباب ایشان دمیده است و در آن صبحگاهی نسیم آگاهی به مشام ایشان نرسیده
پیر شدی شیوه پیرانه گیر
شیوه پیرانه خوش آید ز پیر
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۵۲ - مقاله شانزدهم در شرح حال نو رسیدگان غره به عهد جوانی که غره ماه عیش و کامرانی است
طفلی و چون شیر شده موی پیر
هست عجب نفرت طفلان ز شیر
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۵۲ - مقاله شانزدهم در شرح حال نو رسیدگان غره به عهد جوانی که غره ماه عیش و کامرانی است
بر صف دینند چو پیران امیر
باش به فتراک امیران اسیر
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۶۰ - مقاله بیستم در پند دادن فرزند ارجمند که در بستان طفولیت به نبات حسن پرورده باد و در بستان بلاغت به نهایت کمال پی آورده
علم کثیر آمد و عمرت قصیر
آنچه ضروریست به آن شغل گیر
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش اول - قسمت اول
من که دو مویم ز سپهر اثیر
پیش حریفان نه جوانم نه پیر