گنجور

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۶ - مس و چینی

 

هر دو در افتیم ز بالا به پست

روسیه آنست که بیند شکست

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۶ - مس و چینی

 

در بشر آنکس که چو من محکمست

محکم از او قاعدهٔ عالم است

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۶ - مس و چینی

 

وانکه بود عنصر او چون تو سست

سخت هم آغوش فنا همچو تست

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۶ - مس و چینی

 

تو چو دل مردم دنیا پرست

می‌روی از لغزش پائی ز دست

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۸ - شیر و روباه

 

گفت مرا روبهکی بسته دست

گفت مخور غم که گشاینده هست

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۰ - سخت و سست

 

سخت گرانی به درختی نشست

سست بدآن شاخ و بهم درشکست

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۰ - سخت و سست

 

فهم نکردی شکند شاخ سست

نیست بر این شاخ نشستن درست

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۳ - ماست کش و یخ کش

 

پای طلبکاری آن جمله خست

نامدشان هیچ سراغی بدست

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۳ - ماست کش و یخ کش

 

کرد اشارت سوی ایشان بدست

چوب زدند آنقدر آو را که خست

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۶ - مصاحبت دو نادان

 

چونکه در افتاد ز بالا به پست

دل شده را دست و سر و پا شکست

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۲ - احمد و محمود

 

کرد در آن چاه نگاه و نشست

موی کنان زد بسر و روی دست

صغیر اصفهانی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۷۵ - زاهد خودبین

 

مرد رهی، خوش روش و حق پرست

روز و شبش، سبحهٔ طاعت بدست

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۷۵ - زاهد خودبین

 

از چه بر این جمع، در خیر بست

اینهمه افتاده بدید و نشست

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۹۱ - شوق برابری

 

رفت به گلزار و بشاخی نشست

دید خرامان دو سه طاوس مست

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۰۹ - کارآگاه

 

در همه جا خفت و به هر سو نشست

بند ز هر کیسه و انبان گسست

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۰۹ - کارآگاه

 

گفت بخود، کاین چه در افتادنست

تا رمقی در دل و جان در تن است

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۰۹ - کارآگاه

 

جست و خراشید زمین را بدست

موش بلرزید و همانجا نشست

پروین اعتصامی
 
 
۱
۱۲
۱۳
۱۴
sunny dark_mode