ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۲
عقل چه آورد ز گردون پیام
خاصه سوی خاص نهانی ز عام؟
گفت: چو خورد نیست فلک را قرار
نیست درو نیز شما را مقام
وام جهان است تو را عمر تو
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۴ - در مدح قوام الدین
خواجه قوام الدین صدر انام
آنکه بدو یافت شریعت قوام
بر در او عقل فروتر گدای
بر سر او چرخ کمینه غلام
مسند او تکیه گه شرع و عقل
[...]
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۲ - (مناجات اول) در سیاست و قهر یزدان
عقدِ پرستش ز تو گیرد نظام
جز به تو بر هست پرستش حرام
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۴ - در نعت رسول اکرم
خواجه مساح و مسیحش غلام
آنت بشیر اینت مبشر به نام
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱۴ - برتری سخن منظوم از منثور
شعر برآرد به امیریت نام
کالشعراءُ امراء الکلام
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱۶ - خلوت اول در پرورش دل
گشت چو من بیادبی را غلام
آن ادبآموز مرا کرد رام
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱۶ - خلوت اول در پرورش دل
دایرهٔ خطِ سپهرش مقام
غالیهٔ بوی بهشتش غلام
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱۶ - خلوت اول در پرورش دل
ناخن سیمین سمن صبح فام
برده ز شب ناخنهٔ شب تمام
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۲۸ - مقالت پنجم در وصف پیری
موی سپید از اجل آرد پیام
پشت خم از مرگ رساند سلام
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۳۴ - مقالت هشتم در بیان آفرینش
مشعلهٔ صبحْ تو بردی به شام
صادق و کاذب تو نهادیش نام
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۴۴ - مقالت سیزدهم در نکوهش جهان
هرچه دهد مشرقی صبح بام
مغربی شام ستاند به وام
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۴۶ - مقالت چهاردهم در نکوهش غفلت
می که حلال آمده در هر مقام
دشمنیِ عقلِ تو کردش حرام
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۵۵ - داستان جمشید با خاصگی محرم
مصلحت توست زبان زیر کام
تیغ پسندیده بود در نیام
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۵۸ - مقالت بیستم در وقاحت ابنای عصر
بر جگر پخته انجیر فام
سرکه فروشند چو انگور خام
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۵۹ - داستان بلبل با باز
چون تو همه زخم زبانی تمام
کرم خور و خار نشین والسلام
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۶۰ - انجام کتاب
بانگ برآورد جهان کای غلام
گنجه کدام است و نظامی کدام
کمالالدین اسماعیل » ترکیبات » شمارهٔ ۳ - وله ایضا یمدحه
ای ز تو ایّام رسیده بکام
داده شکوه تو جهان را نظام
خاصگیان حشمت عقل و روح
نوبتیان در تو صبح و شام
همچو وداعست دلیل فراق
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲ - مگر آرزوی دیدن ما در و دوستان و خویشان او را باز به دهلی آورد:
داد اجازت به رضای تمام
تا نهم اندر رهٔ مقصود گام