گنجور

ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۶ - فی التوحید و المعرفه

 

مظهر حسن جمالش بجلال

مظهر وصف جلالش بکمال

ابن یمین
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۷۱

 

بی تو مرا خواب و خیال وصال

آن همه خوابست به چشم و خیال

جانسوی بالای نو بیدله نرفت

مرغ به بالا نرود جز به بال

حاجتم از روی نو یک دیدنست

[...]

کمال خجندی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۹۶

 

ای دهنت وهم میانت خیال

کار دل از هر دو خیال محال

لب به لبم نه که به جان تشنه ام

ای لب تو چشمهٔ آب زلال

مصحف روی تو چو یوسف بدید

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۹۷

 

ای لب تو چشمهٔ آب زلال

مجلس تو مجمع اهل کمال

نقش خیال تو نگارم به چشم

خوشتر ازین نقش که بسته خیال

دیده بر او بد به مژه خاک راه

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۷

 

خاطرم آشفته و جان در ملال

رو بنما، ای مه فرخنده فال

بی تو عجب مضطربم روز و شب!

مرغ دلم چند زند پر و بال؟

بلبل شوریده دل، افغان مکن

[...]

قاسم انوار
 

صوفی محمد هروی » ده نامه » بخش ۲ - در صفت عاشق شدن جوانی

 

محرمیی نی که کند عرض حال

گشت به دست غم او پایمال

صوفی محمد هروی
 

صوفی محمد هروی » ده نامه » بخش ۳ - نامه اول

 

بی تو مرا نیست صبوری مجال

مرغ دلم چند زند پر و بال

صوفی محمد هروی
 

صوفی محمد هروی » ده نامه » بخش ۹ - آمدن خادمه

 

چون که جوابی نشنید از سوال

خادمه باز آمد و برگفت حال

صوفی محمد هروی
 

صوفی محمد هروی » ده نامه » بخش ۲۳ - رفتن خادمه از بر عاشق

 

از تو شنودم بنمودی جمال

نیست ورا ذره تاب وصال

صوفی محمد هروی
 

صوفی محمد هروی » ده نامه » بخش ۲۴ - آمدن خادمه از بر معشوق

 

خادمه باز آمد و بر گفت حال

آنچه شنود از مه فرخ جمال

صوفی محمد هروی
 

صوفی محمد هروی » ده نامه » بخش ۳۱ - نامه دهم

 

روز جفاهای رقیبان منال

گر شوی از دست فلک پایمال

صوفی محمد هروی
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۵۶۸

 

چشم تو صاد است و سر زلف دال

با خود ازان هر دو مرا صد خیال

خواست مصور که کشد نقش تو

چهره گشادی و کشید انفعال

هست دل سوخته پیش لبت

[...]

جامی
 
 
۱
۲
۳
۴
۶
sunny dark_mode