×
یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۱۱۰ - به یکی از دوستان نوشته
آتش خرمن منی شبنم کشت دیگران
دوزخ من چرا شدی ای تو بهشت دیگران
یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۱۱۷ - به یکی از بزرگان نگاشته
بر در شاه راستان کیست رهی بر آستین
بنده سر بر آستان چاکر جان در آستین
یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۱۵۷ - به یکی از بزرگان نگاشته
به گل مباد و گلستان نگاه من گذار من
بس است کوی و روی تو بهشت من بهار من
یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۱۶۹ - به یکی از دوستان نزدیک نگاشته
کاش که در قیامتش بار دگر بدید می
کآنچه گناه او بود من بکشم غرامتش
یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۲۰ - به محمد صادق بیک کرد نگاشته
سرو برفت وبوستان از نظر به جملگی
می نرود صنوبری بیخ گرفته در دلم
یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۳۳ - از قول علی اکبر خان دامغانی به نامزد نگاشته
یا من ناصبور را پیش خود از وفا طلب
یا تو که پاک دامنی صبر من از خدا طلب
یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۳۶ - از قول علی اکبر خان دامغانی به نامزد نگاشته
صبر به طاقت آمد از بار کشیدن غمت
چند مقاومت کند حبه و سنگ صد منی
یغمای جندقی » منشآت » بخش دوم » شمارهٔ ۴۳ - از قول علی اکبر خان دامغانی به نامزد او نگاشته
از لب نغز گفت تو حکم به بوسه ها رود
عدل خدائی ار دهد اجر لب خموش من