گنجور

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۶

 

سرو گل اندام من طرف کله برشکست

کاکل او بر سمن غالیه تر شکست

نافه گشا شد نسیم از گره زلف او

رونق سنبل ببرد قیمت عنبر شکست

بررخ پر گردم اشک از دل آزرده رفت

[...]

جامی
 

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۱

 

نیست جز اقرار عشق حاصل گفتار من

چهره به خونین رقم حجت اقرار من

عشق تو زآغاز کار برد قرار دلم

تا به چه گیرد قرار عاقبت کار من

خانه من پست شد رخنه به جان درفتاد

[...]

جامی
 

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۴۶۰

 

عشق تو منسوخ ساخت دفتر علامگی

بر ورق ما نوشت حرف سیه نامگی

خلعت شه باد چست بر قد خاصان که هست

جامه درویش بس خلعت بی جامگی

در ره خودکامه ای خاک شدیم و هنوز

[...]

جامی
 
 
sunny dark_mode