گنجور

 
جامی

نیست جز اقرار عشق حاصل گفتار من

چهره به خونین رقم حجت اقرار من

عشق تو زآغاز کار برد قرار دلم

تا به چه گیرد قرار عاقبت کار من

خانه من پست شد رخنه به جان درفتاد

ریخت درون سیل عشق از درو دیوار من

هر غم دشوار را روی درآسانی است

هیچ گه آسان نشد این غم دشوار من

داغ تو دارم به دل نقش بر او نام تو

این رقم دولت است سکه دینار من

چند سگانت کشند درد سر پاسبان

پاس شبت را بس است دیده بیدار من

بس که دهم جامیا درد و غم از دل برون

مجلس ماتم بود دفتر اشعار من

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
مولانا

خواجه غلط کرده‌ای در روش یار من

صد چو تو هم گم شود در من و در کار من

نبود هر گردنی لایق شمشیر عشق

خون سگان کی خورد ضیغم خون خوار من

قلزم من کی کشد تخته هر کشتیی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
حکیم نزاری

ای که ندانی که چیست حالِ من و یارِ من

بیش ملامت مکن غافلی از کارِ من

چند بطون و ظهور عاشق و عینِ حضور

منتظران را وقوف نیست بر اسرارِ من

از من و از خود مگو کز شرفِ یار من

[...]

اوحدی

عشق نورزیده بود جان سبکبار من

بر تو مرا فتنه کرد این دل بی‌کار من

گر خبر از درد من نیست ترا، در نگر

تا بتو گوید درست روی چو دینار من

ای که بیازرده‌ای بی‌سببم بارها

[...]

صائب تبریزی

رهن می ناب شد، جبه و دستار من

رفت به باد فنا، خرمن پندار من

مطرب قانون عشق پرده دری ساز کرد

شد کف دریای خون پرده اسرار من

رشته عشق مجاز سر به حقیقت کشید

[...]

فروغی بسطامی

نرگس بیمار تو گشته پرستار من

تا چه کند این طبیب با دل بیمار من

خفتهٔ بیدار گیر گر چه ندیدی ببین

چشم پر از خواب خویش دیدهٔ بیدار من

رسم تو عاشق‌کشی شیوهٔ من عاشقی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه