گنجور

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۶۹ - چشمهٔ خون

 

ای ز غمت دل فسرده آدم و حوا

خسته ز داغت روان مریم و عیسی

ای به عزایت چکیده در عوض اشک

خون دل از چشم خلق عالم بالا

غرق نشد از چه رو سفینهٔ گیتی

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۹۶ - تاب آفتاب

 

گفت سکینه غمم حساب ندارد

چشم من امشب،خیال خواب ندارد

درد یتیمی ز کف ربوده توانم

وای برآن کودکی که باب ندارد

اصغرم ای عمه جان! چو سایر شبها

[...]

ترکی شیرازی
 
 
sunny dark_mode