ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴
مطرب ساوجبلاغ زاغ و کلاغ است
بربط و طنبور آن صدای الاغست
شوره گز و تنگز و سپند و شتر خار
سرو و گل و یاسمین و لاله باغست
در بر صحرا ز برف دیبه اکسون
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴ - ترجمه از عربی
بار خدایا توئی که باطن اسرار
دانی در روز روشن و به شب تار
خسته ز درک مشیتت همه افهام
خیره ز تحقیق حکمتت همه ابصار
مردم بدبخت را قضای تو سازد
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۹ - در طی تقریظ مفصل بر کتاب حالت نگاشته میرزا محمد حسین ملک الکتاب فراهانی فرماید
دانا باید ز روی فکر زند دم
تا ز پس دم زدن همی نخورد غم
هست سخن مرد را ترازوی دانش
نیست بسنجیده مرد تا نزند دم
جز بسخن کان ترازوی هنرستی
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۴
تا رخ شمس السعاده تافت در ایوان
سر زد ایوان ز راه فخر به کیوان
بود شب جمعه و چهارم شعبان
کاین مه تابان گشود چهره در ایوان
چارده ماهی بسال چارده آمد
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۶
مرد چو باشد به وقت کار هراسان
مشکل گردد ورا به دیده هر آسان
عزم درست و دل قویت چو باشد
کوه توانی همی بسفت به پیکان
باید دل ساخت ز آهنی که نگردد
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۷
ای پسر پادشاه کشور ایران
ای ز تو آباد خانه دل ویران
معتقدم بر تو زانکه داده خدایت
فر جوانان قرین دانش پیران
در کف رادت بود عنان حوادث
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲
فاق العواهل صاحب الایوان
فکانه کسری انوشروان
خسرو ایران فراشت سایه به کیوان
یا که انوشیروان نشسته در ایوان
لاغروان فاق الملوک بفضله
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۹
چون پدرم باغ خلد داد به خشتی
ما به بهشتی فروختیم بهشتی
خاک وطن را بظلم و جور سرشتیم
زانکه در او نیست مرد پاک سرشتی
ما به بهشتی شدیم و مسلم و ترسا
[...]