×
سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲
خلاف راستی باشد خلاف رای درویشان
بنه گر همتی داری سری در پای درویشان
گرت آیینهای باید که نور حق در او بینی
نبینی در همه عالم مگر سیمای درویشان
قبا بر قد سلطانان چنان زیبا نمیآید
[...]
سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵
شبی در خرقه رندآسا، گذر کردم به میخانه
ز عشرت میپرستان را، منور بود کاشانه
ز خلوتگاه ربانی، وثاقی در سرای دل
که تا قصر دماغ ایمن بود ز آواز بیگانه
چو ساقی در شراب آمد، به نوشانوش در مجلس
[...]
سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵
مبارک ساعتی باشد که با منظور بنشینی
به نزدیکت بسوزاند مگر کز دور بنشینی
عقابان میدرد چنگال باز آهنین پنجه
تو را بازی همین باشد که چون عصفور بنشینی
نباید گر بسوزندت که فریاد از تو برخیزد
[...]