گنجور

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ماده تاریخ » شمارهٔ ۷ - تاریخ زیبا بنائی

 

در این نیکو بنای دلگشا، از لطف حق هرگز

مبادا خاطرت از روزگار اندوهگین یارب

بدینسان کز زمین برخاست این دلکش بنا، دایم

در او تخم امید از خاک بر خیزد چنین یارب

در او جمعیت دلها، شود جاروب گرد غم

[...]

واعظ قزوینی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ماده تاریخ » شمارهٔ ۱۸ - تاریخ ساختمان خانه‌ای

 

مبارک باد این درگاه سعد میمنت بنیان

که از هر طاق آن پیداست چون بال هما، دولت

بود هر خشت آن دست دعا و، بهر تاریخش

همی گوید:«گشاده باد این درگاه با دولت »!

واعظ قزوینی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ماده تاریخ » شمارهٔ ۵۵ - تاریخ انجام ساختمان خانه‌ای

 

نگردد یارب این فرخنده منزل، خالی از مهمان

ز روی چون گل یاران بود پیوسته گلریزان

نباشد بر در و دیوار آن، آیینه ها هر سو

که هر یک هست چشم انتظاری بر ره مهمان

ز بس افتاده است ایوان این زیبا بنا، دلکش

[...]

واعظ قزوینی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ماده تاریخ » شمارهٔ ۵۸ - در بنای مسجد کیخسرو خان

 

بحکم شاه دین «عباس ثانی » آنکه در عهدش

جهان از خرمی پرخنده شد، چون دامن گلچین

شه مسکین نوازی، کز دوای عدل و احسانش

بعالم هیچکس را نیست دردی، غیر درد دین

شهنشاهی که رای و همت و حلم وی آموزد

[...]

واعظ قزوینی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ماده تاریخ » شمارهٔ ۶۴ - تاریخ مرگ تایب

 

ز روی درد و سوزم گفت یاری قدردان روزی

که: «تایب » حیف دامان بقا زین بوم و برچیده

شدم غمگین و حق آشنایی خواست تاریخش

بگفتم:«از جهان تایب بساط عمر بر چیده »

واعظ قزوینی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ماده تاریخ » شمارهٔ ۶۷ - تاریخ تعمیر بنائی

 

«سلیمان » زمان، شاه سکندر عدل دارا دل

فروغ آفتاب رحمت حق، ظل سبحانی

شه باداد و دین، آن کو دو دست عدل و احسانش

بآب لطف شست از روی عالم، گرد ویرانی

وفور نعمتش، پر کرده ز آنسان چشم دلها را

[...]

واعظ قزوینی
 
 
sunny dark_mode