گنجور

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۵۰

 

و لولم ینقطع مثناة و حی

لا نزل فیکم السبع المثانی

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۵۰

 

کسی کاندر کرم هرگز نکردست

توانی در ره احسان تو آنی

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۵۰

 

جمال دولت و دین، صدر اسلام

محمد بن علی الاصفهانی

مجیرالدین بیلقانی
 

نظامی عروضی » چهارمقاله » مقالت دوم: در ماهیت علم شعر و صلاحیت شاعر » بخش ۲ - در ناگزیری بقای اسم پادشاه از شاعران نیکو

 

بسا کاخا که محمودش بنا کرد

که از رفعت همی با مه مرا کرد

نبینی زآن همه یک خشت بر پای

مدیح عنصری مانده‌ست بر جای

نظامی عروضی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۷ - رفتن خسرو سوی قصر شیرین به بهانهٔ شکار

 

رخ شیرین ز خجلت گشته پُر‌خوی

که نَزل شاه چون سازد پیاپی

نظامی
 

سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۸

 

منم در عشق تو جسمی و جانی

کشیده پوستی بر استخوانی

نه جز گریه مرا پشت و پناهی

نه جز ناله مرا نام و نشانی

تنی مانده چه تن محنت سرائی

[...]

سید حسن غزنوی
 

عطار » الهی نامه » بخش هفتم » جواب پدر

 

پدر گفتش که چیزی بایدت خواست

که آن در حضرت عزت بود راست

که گر لایق نباشد آنچه خواهی

ترا آن چیز نبوَد جز تباهی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۷) حکایت معشوق طوسی با سگ و مرد سوار

 

بزد یک تازیانه سخت بروی

بدو گفتا که هان ای بیخبر هی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۱) حکایت آن مرد که در بادیه تجرید می‬کرد

 

ز من آن جمله دعوی بود دعوی

کنون چون ذرّهٔ در تافت معنی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش سیزدهم » (۸) حکایت بزرجمهر با انوشیروان

 

حکیمان را بهم بنشاند کسری

کسی زیشان نشد آگاهِ معنی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش شانزدهم » (۱) حکایت پسر هارون الرشید

 

بدو گفتم که چون بیمار و زاری

ز من آید ترا تیمار دادی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۴) حکایت در ذمّ دنیا

 

چنین دادست صاحب شرع فتوی

که هر کو یک سخن گوید ز دنیی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش نوزدهم » (۹) حکایت در ذمّ دنیا

 

یکی پرسید ازان دانای فتوی

که چه بهتر بوَد از مالِ دنیی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیستم » (۴) حکایت اردشیر و موبد و پسر شاپور

 

لب او داشت جام لعل پُر مَی

که بودش شادئی سرسبز در پَی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش پنجم » بخش ۱ - المقاله الخامسه

 

ترا گر فسحتی باید ز عقبی

تفکر کن دمی در سر دنیا

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش ششم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل

 

درختش صدق و اخلاص است و تقوی

همه بار درخت اسرار معنی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش ششم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل

 

میامرزاد یزدانش بعقبی

که گوید فلسفه‌ست این گونه معنی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش هشتم » بخش ۱ - المقاله الثمانیه

 

ازین هفت آسمان در راه معنی

بباید رفت تا درگاه مولی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش دهم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل

 

گدایی را نزیبد پادشاهی

که با کوس و علم نبود گدایی

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۵ - الحکایه و التمثیل

 

چه می‌گویم عجب نیست از خدایی

که بهر دانه راند آسیابی

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
۳۱
sunny dark_mode