عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۳ - در هاتف شب و آواز دادن و رهنمائی کردن مرد درویش را فرماید
کمان بازوانت هیچ تیری
نزد سوی نشانه چون اسیری
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۳ - در هاتف شب و آواز دادن و رهنمائی کردن مرد درویش را فرماید
نهٔ ماه و اگر بدر منیری
چو پیش عقده افتادی بگیری
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۳ - در هاتف شب و آواز دادن و رهنمائی کردن مرد درویش را فرماید
چرا در نفس خود خوار و اسیری
وگرنه برتر از بدر منیری
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۰ - در جواب دادن حسین منصور بایزید را قدّس اللّه روحهما فرماید
بگفت ای شیخ هرگز تو نمیری
که ما را دوست چون شیخ کبیری
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۲ - در سؤال از پیر طریقت درسر نگاهداشتن از خلق و جواب دادن وی سائل را فرماید
همه حق یافتند و هیچ غیری
نبد نی کعبه ماند و هیچ دیری
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۴ - در حکایت پاکبازی و طلب کردن حقیقت ذات و آوازدادن هاتف آن طالب را فرماید
تو اینجا از کجا داری دلیری
که اینجا مینمائی نقش شیری
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۹ - بود این آن زمان از خویش پنهان
چو یوسف بازماندی در اسیری
درون چاه تو بَدْرِ منیری
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۲ - در آگاهی دادن دل در عین منزل و او از آن عاشق بودن فرماید
تو چون در ماندگان را دستگیری
سزد گر بندهٔ خود را پذیری
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۳ - در نشانی دادن جوهر حقیقت فرماید
تو پنداری که او را دوست گیری
نمیدانی که اندر پوست میری
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۶ - در شرح دادن خورشید وحدت در حجاب صورت فرماید
در این دوزخ گرفتار و اسیری
از آن پیوسته در رنج و زحیری
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۸ - در حکایت مجنون و اسرار او فرماید
در این کبر و منی ناگه بمیری
که بیشک در کف ایشان اسیری
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند
به صورت گرچه می هرگز نمیری
که تابان تر تو از بدر منیری
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند
فنا شو پیش از آن کاینجا بمیری
که در عین فنا گردی بدیری
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
از آن جز تو نخواهم دید غیری
که جز تو من ندارم هیچ سیری
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
حقیقت بدر و خورشید منیری
سزد کافتاد گان را دستگیری
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۵ - در خبر دادن سلطان العارفین بایزید فرماید
حقیقت پیش بینی پیش گیری
بمانی زنده دل هرگز نمیری
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۱ - سؤال کردن مرید از پیر در حقایق فرماید
توئی دانم که تو شاه و امیری
حقیقت در حقیقت دستگیری