عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۴ - در تجلی جلال و ناپدید شدن اشیاء فرماید
جلالم انبیا اینجای دیدند
ز وصل ما بکام دل رسیدند
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۵ - دروحدت صرف و یکتائی ذات و صفات فرماید
حضور دل همه مردان گزیدند
پس آنگاهی بکام دل رسیدند
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۵ - در خطاب کردن شیخ توبه و تمثیل و حقیقت کل فرماید
همه جان عزیزان سرّ بدیدند
برون رفتند و آنجاگه رسیدند
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۷ - مناجات کردن شیخ اکّافی در حضرت آفریدگار عزّ شانه و آمرزش خواستن او از حق
بلای عشق تو اینجا کشیدند
برای آنکه دید تو بدیدند
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۸ - در جواب دادن اکّافی قدّس سره هاتف غیب و اسرارهای نهانی یافتن فرماید
تمامت مر ترا از جان مریدند
که همچون تو دگر عالم ندیدند
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۸ - در جواب دادن اکّافی قدّس سره هاتف غیب و اسرارهای نهانی یافتن فرماید
تمامت اهل دل خواری کشیدند
که در آخر بکام دل رسیدند
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۰ - در جواب دادن حسین منصور بایزید را قدّس اللّه روحهما فرماید
بعزت انبیا در حق رسیدند
نمود جاودان زین راز دیدند
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۱ - حکایت در ادب و عزّت نگاهداشتن در حضرت باری فرماید
ز بیخوابی جمال یار دیدند
ز کم خواری بکام دل رسیدند
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۱ - حکایت در ادب و عزّت نگاهداشتن در حضرت باری فرماید
وصالش جمله در جان باز دیدند
چو فی الجمله بکام خود رسیدند
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۲ - در سؤال از پیر طریقت درسر نگاهداشتن از خلق و جواب دادن وی سائل را فرماید
در اینجا واصلان چون خود رسیدند
بجز یکی در آن حضرت ندیدند
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۳ - سؤال کردن یکی از حسین منصور در دریافتن اسرار کلّ و جواب دادن او مسائل را
چو زانسان قافله او را بدیدند
تمامت عاشقان آنجا طپیدند
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۴ - در حکایت پاکبازی و طلب کردن حقیقت ذات و آوازدادن هاتف آن طالب را فرماید
بسی رنج و ملامتها کشیدند
خطائی جز ز دید ما ندیدند
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۶ - در خطاب هاتف غیب پاکباز را و درد او را استماله کردن و دلخوشی فرماید
چو برخی انبیا سرّها بریدند
جمال یار اینجاگه بدیدند
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۸ - در نصیحت کردن سالک دردمند و در مراقبت احوال خود کردن فرماید
خرابات فنا رفتند و دیدند
در اینجاگه بکام دل رسیدند
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۸ - در نصیحت کردن سالک دردمند و در مراقبت احوال خود کردن فرماید
تو در خوابی و بیداران رسیدند
جمال طلعت جانان بدیدند
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۹ - در آگاهی دل در اسرارو از تقلید دور شدن فرماید
درون پرده پرده بردریدند
جمال یار پنهانی بدیدند
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۹ - در آگاهی دل در اسرارو از تقلید دور شدن فرماید
بیک ره اندر آن منزل بدیدند
که چون منصور سوی او رسیدند
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳ - هم در صفات دل گوید و خطاب بنده حق را عزّ و جل
برستند و همان سرباز دیدند
در آن حضرت ز بود خود رمیدند
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۶ - در صفات عناصر فرماید
ریاضت جملهٔ مردان کشیدند
در آخر راز اوّل باز دیدند
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۲ - در آگاهی دادن دل در عین منزل و او از آن عاشق بودن فرماید
حقیقت واصلان دریافت دیدند
ز بود خود ببود کل رسیدند