گنجور

عطار » خسرونامه » بخش ۲۶ - طلب کردن قیصر باج و خراج از پادشاه خوزستان و رفتن هرمز به رسولی

 

نه هرگز پشت گرداند از آن روی

نه روی آنکه پشت آرد از آن سوی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ

 

زبان بگشاد هرمز کای سمن‌بو‌ی

مشو با من درین معنی سخنگو‌ی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز

 

غلام نیک میجویی چو من جوی

بنامم نیکبخت خویشتن گوی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۳ - دفن کردن گل دایه را و رفتن با خسرو به روم

 

کزین پس جادوییهای سخنگوی

ترا معلوم گردد ای سخن جوی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۳ - دفن کردن گل دایه را و رفتن با خسرو به روم

 

نشسته ماهرویان، روی بر روی

می گلرنگ میخوردند هر سوی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۴ - رفتن خسرو و گل بباغ

 

نهاده تخت زرّینش ز هر سوی

بگرد حوض و ایوان روی در روی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۵ - عشرت كردن گل و خسرو باهم

 

میی بستد ز دست شاه گلروی

میی چون روی او گلرنگ و گلبوی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۵ - عشرت كردن گل و خسرو باهم

 

بزاری عندلیب از گل سخنجوی

گل از گهواره چون عیسی سخنگوی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۶ - صفت جشن خسرو

 

لب شیرین ترکان تروش روی

بنطق تلخ شورانگیز هر سوی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۷ - نواختن مطرب

 

بیار ای سبز خط یک جام گلبوی

که پیدا شد خط سبز از لب جوی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۴۴ - رشك حسنا در كار گل و قصد كردن

 

بدان ای بت که خسرو در فلان کوی

بتی دارد چو ماه آسمان روی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۰ - رزم خسرو با شاه سپاهان و كشته شدن شاه سپاهان

 

شه اوّل گفت ای سرو سمن بوی

مرا از قصّهٔ گلرخ خبرگوی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۶ - از سر گرفتن قصّه

 

همه اجزا برافگن ره بگل جوی

بهانه ساز گل را، حال خود گوی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۶ - از سر گرفتن قصّه

 

بپیش ده پدید آمد یکی کوی

میان، آب و درختان روی درروی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۶ - از سر گرفتن قصّه

 

بگلرخ گفت ای سرو سمنبوی

نگو داری همه چیزی به جز خوی

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۷
sunny dark_mode